دنیای روانشناسی

این‌جا به زبان ساده به مسائل روانشناسی و شخصیتی می‌پردازیم

دنیای روانشناسی

این‌جا به زبان ساده به مسائل روانشناسی و شخصیتی می‌پردازیم

بایگانی
  • ۰
  • ۰

عزت نفس مجموعه باورهایی است که همزمان با رشد فرد در او شکل می‌گیرد. عزت نفس می‌تواند معادل اعتماد‌به‌نفس، ارزش‌دادن به خود، خودباوری و عشق به خود باشد. اگرچه بعضی از مردم وانمود می‌کنند که اعتماد‌به‌نفس دارند، اما این لزوما به معنی وجود عزت نفس بالا در آنها نیست. در این نوشته قصد داریم شما را با جملات تأکیدی برای تقویت عزت نفس آشنا کنیم. با ما همراه باشید.
حتما بخوانید:

    تفاوت عزت نفس و اعتماد بنفس چیست؟
    چطور عزت‌نفس خود را تقویت کنیم
    تقویت اعتماد به نفس با ۶ راهکار تضمینی

شرایط خاصی که در اوایل زندگی برای ما اتفاق می‌افتد بسیار مهم است. زیرا می‌تواند روی احساسی که نسبت به خودمان داریم و درک ما از خودمان، تأثیر بگذارد. آنچه از محیط اطراف‌مان یاد می‌گیریم، روی باورها و رشد فرد‌ی‌مان مؤثر است. هر یک از ما در زندگی شخصی‌مان منحصربه‌فرد هستیم. هیچ‌یک از انسان‌ها مثل هم نیستند. بنابراین نباید تلاش کنیم که شبیه فرد دیگری باشیم. پذیرش این که هریک از ما یک معجزه هستیم، شگفت‌انگیز است.

برای پیشرفت در زندگی، آگاهی از میزان احترامی که برای خودتان قائل هستید بسیار مهم است. مردم معمولا در هر زمینه‌ای به‌دنبال تأیید دیگران هستند. این موضوع باعث می‌شود که قدرت و کنترل شخصی خود را از دست بدهند. آیا شما نیز برای اینکه احساس خوبی درباره‌ی خودتان داشته باشید، باید به اطرافیان‌تان نگاه کنید؟ هرچند وقت یک‌بار؟

جملات تأکیدی برای تقویت اعتماد به نفس - تعریف عزت نفس

برای بهبود عزت نفس‌تان باید رفتارتان را با خودتان و البته دیگران تغییر دهید. هنگامی‌که به آینه نگاه می‌کنید و کلمات منفی به زبان می‌آورید یا هنگامی که با خودتان صحبت می‌کنید و به این نتیجه می‌رسید که در بعضی از موارد خوب عمل نمی‌کنید، در برابر قدرت شخصی‌تان می‌ایستید و در نهایت قربانی افکار خودتان خواهید شد. درنتیجه، به ذهن ناخودآگاه‌تان این پیغام را می‌دهید که افکار و رفتار منفی داشته باشد که این به نوبه‌ی خود روی رفتار دیگران با شما تأثیر می‌گذارد. عزت نفس به این معنی است که خودتان را باور کنید و بدانید آنچه که در حال انجامش هستید بهترین کار است، حتی اگر ممکن است چند روز بعد روش بهتری پیدا کنید. درواقع شما با باورها و ارزش‌های خودتان زندگی می‌کنید و آنچه دیگران می‌گویند یا انجام می‌دهند اصلا اهمیتی ندارد.

البته تغییر درونی چیزی نیست که یک‌شبه اتفاق بیفتد. اگر شرایط و موقعیت‌هایی وجود دارد که به عزت نفس‌تان آسیب می‌زند از تکنیک‌های ساده برای کنترل افکارتان استفاده کنید یا از یک مشاور کمک بگیرید.

به روزی که در پیش دارید فکر کنید؛ تصور کنید به‌نحوی با مردم تعامل برقرار می‌کنید که آنها ارزش شما را تأیید می‌کنند. به احساسات و غرورتان احترام بگذارید. فکر کنید زمانی که با این روش کار می‌کنید، در پایان روز چه احساسی خواهید داشت. این یک اصل است: هنگامی‌که به خودتان احترام می‌گذارید دیگران نیز به شما احترام خواهند گذاشت. تصمیم بگیرید که باارزش باشید و به خودتان اجازه دهید که با آن‌چیزی که هستید، با هر کلمه‌ای که می‌گویید و هر تعاملی که دارید صادق باشید.

به روزی که در پیش دارید فکر کنید. خودتان را در شرایطی تصور کنید که مردم هنگام برقراری تعامل با شما ارزش‌تان را تأیید می‌کنند. به احساسات و غرورتان احترام بگذارید. به این فکر کنید که با این رویکرد در پایان روز چه احساسی خواهید داشت. این یک اصل مهم است: اگر به خودتان احترام بگذارید، دیگران نیز به شما احترام خواهند گذاشت. خودتان را ارزشمند بدانید و با هر کلامی که می‌گویید و هر رفتاری که انجام می‌دهید با خودتان صادق باشید.
بعضی از جملات تأکیدی که می‌توانید روزانه از آنها استفاده کنید به شرح زیر هستند:

جملات تأکیدی برای تقویت اعتماد به نفس - چند جمله تأکیدی

    من شایسته، باهوش و توانا هستم.
    من خودم را باور دارم.
    من بسیاری از صفات خوب خودم را تأیید می‌کنم.
    من ویژگی‌های خوب دیگران را می‌بینم.
    در اطراف من انسان‌هایی هستند که ویژگی‌های خوب را در من پرورش می‌دهند.
    من افکار و احساسات بدی را که نسبت به خودم دارم کنار می‌گذارم.
    من تغییر و تحولی را که در خودم ایجاد می‌کنم، دوست دارم .
    من همیشه در حال رشد و پیشرفت هستم.
    باورهای من، شخصیتم را نشان می‌دهد.
    من با هرچیزی که می‌گویم و انجام می‌دهم موافق هستم.

شما می‌توانید از هر جمله‌ی تأکیدی که با خودتان هماهنگ است استفاده کنید. همچنین می‌توانید جملات تأکیدی مناسب خودتان را بسازید. با تکرار روزانه‌ی این عبارات، شخصیت درونی و ذهن ناخودآگاه‌تان را پرورش دهید.

  • sahar artbox
  • ۰
  • ۰

طرز صحبت کردن کارآفرینان موفق با آدم‌های معمولی فرق دارد. آنها خوب می‌دانند چطور مُخ دیگران را بزنند و از چه جملاتی استفاده کنند که بیشترین تأثیر را روی مخاطب‌شان بگذارند. در واقع، رمز موفقیت این افراد در هنر متقاعد کردن دیگران است که یکی از مهم‌ترین مهارت‌های ارتباطی به‌شمار می‌رود. در ادامه‌ی این مقاله با ما همراه باشید تا فقط با ۵ راه ساده به راز و رمز این هنر مسلط شوید و بتوانید در صحبت‌کردن تاثیرگذارتر باشید.
۱. از موضع دانش و قدرت حرف بزنید

از موضع دانش و قدرت حرف بزنید.

چنانچه با سؤالی مواجه شدید که جوابش را نمی‌دانید، به‌جای اینکه فقط اظهار بی‌اطلاعی کنید، چیزی بگویید که در عوض، کاربلد بودن‌تان به چشم بیاید. مثلا بگویید: «این موضوع، راسته کاره علی آقاست، پس بذارید ببینیم نظر علی در مورد این سؤال چیه.» این طرز جواب دادن موجب افزایش اعتبار حرفه‌ایِ شما نزد دیگران می‌شود، چون با این کار نشان می‌دهید که واقعا سعی دارید به سؤال طرف مقابل‌تان جواب دهید و اینکه خوب می‌دانید چطوری از تخصص همکاران‌تان برای رسیدن به‌ جواب کمک بگیرید.
۲. همکاران‌تان را به شرکت در بحث تشویق کنید

همکاران‌تان را به شرکت در بحث تشویق کنید.

هر وقت به بُن‌بَست رسیدید، از دیگر اعضای تیم‌ بپرسید: «دیگه چی کار می‌تونیم بکنیم تا یه قدم بیشتر به راه‌حل نزدیک شیم؟» به عبارت دیگر، از هم‌تیمی‌های خود نظرخواهی کنید و حتی اگر نظرات‌شان بیراه یا نشدنی بود، باز هم در تبادل‌نظر با آنها کوتاهی نکنید. به این ترتیب، دیگران را تشویق کرده‌اید که در بحث شرکت کنند و هر چه را در ذهن‌شان می‌گذرد با شما در میان بگذارند. شاید دانش و استعداد منحصربه‌فرد یکی از اعضای تیم‌ که می‌تواند چالش‌ها را از دریچه یا زاویه‌ی جدیدی ببیند، کمک کند که موانع را کنار بزنید.
برای تهیه مجموعه صوتی «جذابیت و کاریزما» کلیک کنید
۳. از ابراز همدردی با دیگران غافل نشوید

از ابراز همدردی با دیگران غافل نشوید.

به همکاران‌تان نشان دهید که تلاش‌شان را می‌بینید و قدر زحمات‌شان را می‌دانید تا ترغیب‌شان کنید به قابلیت‌های‌تان ارزش بگذارند و برای‌تان احترام قائل شوند. به مشکلات همکاران‌‌تان گوش دهید و برای اینکه بفهمند درک‌شان می‌کنید، خط فکری خودشان را در صحبت‌های‌تان بازتاب دهید. همچنین از زبان بدن کمک بگیرید تا در طول مکالمه به طرف مقابل نشان دهید به آنچه می‌گوید توجه دارید. مثلا کمی به جلو خم شوید و ارتباط چشمیِ مستقیم برقرار کنید تا همدلی کردن‌تان بیشتر حس شود. دیگر اینکه حرفی بزنید که به تقویت رابطه‌ی‌تان کمک کند، مثلا بگویید: «آره، خیلی چالشی به نظر می‌یاد» یا «می‌فهمم چی داری می‌گی.»
۴. اعتمادبه‌نفس داشته باشید و به دیگران هم اعتمادبه‌نفس دهید

اعتماد به نفس داشته باشید و به دیگران هم اعتماد به نفس دهید.

هر وقت کسی به شما انتقاد کرد، نظراتش را در کمال آرامش بشنوید و حتی اگر نظراتش را قبول ندارید، خیلی مؤدبانه از اینکه دیدگاهش را صادقانه با شما در میان گذاشته تشکر کنید. این واکنش نشان می‌دهد به خودتان مسلط هستید و از هر بازخوردی که شاید به بهبود عملکردتان بینجامد، استقبال خواهید کرد. به‌علاوه، این طرز برخورد نشان می‌دهد به اندازه‌ی کافی، عاقل هستید که بازخوردهای کاربردی را به مرحله‌ی اجرا درآورید.

همچنین یادتان باشد دیگران را به دلیل نقاط ضعف‌شان به باد انتقاد نگیرید. در عوض، با تعریف و تمجیدهای سازنده بکوشید تا روحیه‌ی همکاران‌تان را تقویت کنید. مثلا بگویید: «خیلی داری کارت رو خوب انجام می‌دی.» یا مثلا «می‌دونم که می‌تونی انجامش بدی.» دیگران با شنیدن این قبیل تأکیدات مثبت ترغیب خواهند شد که نهایت تلاش‌شان را به کار ببندند.
حتما بخوانید: فیلم آموزشی : ۳ روش برای افزایش اعتماد به نفس
۵. از دستاوردهای همکاران‌تان قدردانی کنید

از دستاوردهای همکاران‌تان قدردانی کنید.

به دستاوردهای سایر همکاران‌تان اذعان داشته باشید و نشان دهید که برای خدمات همگی آنها ارزش قائل هستید و می‌خواهید از زحمات‌شان قدردانی کنید. مثلا در پایان پروژه بگویید: «این یه تلاش تیمی فوق‌العاده بود. مطمئنا بدون شما نمی‌تونستم از پَسِش بربیام.» همین دو جمله‌ی ساده نشانه‌ی فروتنی، سخاوت، خوش‌قلبی و سایر خصلت‌های مثبتی است که دیگران را ترغیب می‌کند دوباره با شما همکاری کنند.

همان‌طور که در مقدمه‌ نیز اشاره کردیم، هنر متقاعد کردن دیگران یکی از مهم‌ترین مهارت‌های ارتباطی است و تسلط بر آن کمک‌تان خواهد کرد تا طوری حرف بزنید که اعضای تیم‌تان را راحت‌تر و مؤثرتر به سمت هدفی مشترک هدایت کنید. کلام آخر اینکه با رعایت صداقت در گفتار و گشاده‌رویی در رفتار می‌توانید احترام دیگران را جلب کرده و به درجه‌ای برسید که روی اطرافیان‌تان یا حتی عالَم هستی تأثیر مثبت بگذارید.

  • sahar artbox
  • ۰
  • ۰

برای اینکه بتوانیم احساساتمان را کنترل کنیم و در برقراری ارتباط با دیگران پیروز میدان باشیم، به هوش هیجانی بالایی نیاز داریم. هوش هیجانی عبارت است از توانایی شناسایی، درک و کنترل احساسات فردی به منظور جلوگیری از بروز رفتارهای تکانشی. این فرآیند شاید به ظاهر ساده به نظر برسد، اما کنترل احساسات در لحظاتی که مورد هجوم احساسات به ظاهر غیرقابل کنترل قرار می‌گیریم، به سختی امکان‌پذیر است؛ مگر اینکه بر مهارت کنترل احساساتمان تسلط کافی داشته باشیم. در ادامه با ما همراه باشید تا با ۷ نکته‌ی طلایی درباره‌ی اینکه چگونه احساساتمان را کنترل کنیم، آشنا شوید.
۱. به روزهایی که در پیش داریم فکر کنیم

فکر کردن به آینده - چگونه احساساتمان را کنترل کنیم

برای اینکه بدانیم چگونه احساساتمان را کنترل کنیم، باید به گذر زمان فکر کنیم. استادان ذِن توصیه می‌کنند هر وقت در لحظه به شدت احساس خشم، اندوه، کینه یا ناامیدی کردید، از خودتان بپرسید که شدت احساسات‌تان با گذشت زمان چه تغییری خواهد کرد.

احساسات خیلی شدید موجب می‌شوند چشم‌تان را به روی آینده ببندید و به اشتباه فکر کنید همه‌ی چیزی که اهمیت دارد، همین زمان حال است. آدم‌ها وقتی دچار خشم یا اضطراب آنی می‌شوند، یادشان می‌رود که فردایی هم هست. پس وقتی در لحظه و از روی خشم تصمیم می‌گیرید که با مشت، وسط صورت رئیس‌تان شیرجه بروید، به خودتان نهیب بزنید که این تندخویی پیامدهای جبران‌ناپذیری داشته و آینده‌ی شغلی‌تان را به خطر خواهد انداخت.

همه‌ی ما گاهی مغلوب احساساتمان می‌شویم و رفتارهایی از خودمان بروز می‌دهیم که پشیمانی به بار می‌آورند. هر وقت از دست کسی عصبانی شدید، به خودتان بگویید: «من هر روز باهاش چشم تو چشم می‌شم. اگه عصبانیتم باعث بشه احترامم رو پیش این آدم از دست بدم، اونوقت هر بار که ببینمش چه حالی پیدا می‌کنم؟» هر وقت از دست اتفاقات زمان حال آشفته شدید، از خودتان بپرسید: «وقتی یه مدت از این ماجرا بگذره، احساسی که الآن دارم چه تغییری می‌کنه؟» پس آرامش‌تان را حفظ کنید و از آن دسته افرادی نباشید که فقط تا نوک دماغ‌شان را می‌بینند، بلکه سعی کنید چند قدم آن طرف‌تر را هم در نظر داشته باشید.
حتما بخوانید: چطور با خودتان مهربان‌تر باشید؛ ۱۷ نکته طلایی
۲. احساساتمان را بشناسیم

شناخت احساسات فردی - چگونه احساساتمان را کنترل کنیم

یاد بگیریم فراز و نشیب‌های احساسی‌ خود را بشناسیم. برای اینکه بدانیم چگونه احساساتمان را کنترل کنیم، باید قبل از هر چیزی بفهمیم چه وقت‌هایی و به چه دلایلی احساساتی می‌شویم.

هر وقت یکباره از چیزی شدیدا شاکی شدید، دلیل عصبانیت‌تان را جستجو کنید. کنترل احساسات به هیچ‌وجه به این معنی نیست که مجبورید احساسات‌ واقعی‌تان را انکار کنید. در عوض، هر احساسی را که دارید، باید به همان شکلی که هست بپذیرید. مثلا به خودتان بگویید: «خُب، از این حسی که دارم اصلا خوشم نمیاد، اما در هر صورت خیلی حسودیم شده!» در قدم بعدی، از خودتان بپرسید که چرا چنین حسی دارید: «متنفرم از اینکه بگم حسودیم شده، اما واقعیت اینه که چون رضا ماشینش رو عوض کرده و من فعلا مجبورم با همین قراضه برم و بیام، حسابی بهش حسودیم شده!»

به جای اینکه احساسات‌تان را توجیه کنید، به نفع‌تان است که با خودتان روراست باشید. اغلب افراد در چنین موقعیت‌هایی سعی می‌کنند خودشان را گول بزنند و احساسات واقعی‌شان را انکار کنند. اما برای اینکه بتوانید احساسات‌تان را کنترل کنید، قبل از هر چیزی باید دلیل بروز احساسی را که به جان‌تان افتاده با شهامت جستجو کنید.
حتما بخوانید: ۳ سوالی که برای افزایش هوش هیجانی باید از خود بپرسید
۳. حال‌وهوای خود را تغییر دهیم

کنترل احساسات با پیاده‌روی -چگونه احساساتمان را کنترل کنیم

اغلب افراد فکر می‌کنند احساسات ناخوشایندی که دارند، خود‌به‌خود اتفاق افتاده‌اند و درست مثل وقتی هوا طوفانی می‌شود، فقط می‌توانند صبر کنند تا بالاخره از شدت احساسات‌شان کاسته شود. اما جالب است بدانید احساسات شدیدی که یکباره هجوم می‌آورند، قابل کنترل هستند. شما می‌توانید احساسات ناخوشایندی را که دارید در جهت مثبت تغییر دهید، اما نه به وسیله‌ی راهکارهای مخربی چون پرخوری یا سیگار کشیدن. فردی که بتواند کنترل احساساتش را به دست بگیرد و خویشتن‌داری کند، یعنی از سلامت روانی و بلوغ احساسی برخوردار است و می‌داند چگونه شاد زندگی کند.

برای اینکه حال‌و‌هوای‌ خود را تغییر دهید، یک کار جدید انجام دهید. مثلا اگر احساس بی‌حوصلگی می‌کنید، مطمئن باشید با تماشای برنامه‌های تلویزیونی خسته‌کننده، فقط بی‌حوصله‌تر می‌شوید. در چنین موقعیت‌هایی، تلویزیون را خاموش کنید و به پیاده‌روی بروید. اگر عصبانی و رنجیده‌خاطر هستید، فقط کافی است به چیزهایی فکر کنید که از داشتن‌شان در زندگی خرسندید. اگر از پیشامدی نگران و بیمناک هستید، در عوض به خودتان بگویید که همین پیشامد می‌توانست خیلی بدتر از این‌ها اتفاق بیفتد.

مهم این است که به یک کار جدید دست بزنید و افکارتان را تغییر دهید. نباید بر موج احساسات سوار شوید و با این موج مخرب هر کجا که رفت بروید. در عوض، چشم‌تان را ببندید و برعکسِ این احساسات ناخوشایند فعلی‌تان را تصور کنید. مثلا هر وقت چیزی اعصاب‌تان را به هم ریخت، چشم‌تان را ببندید و فقط چند لحظه‌ خودتان را در حالت آرامش و راحتی تصور کنید. حداقل فایده‌ی این راهکار، خنثی شدن احساسات منفی است. با این راهکار شاید حتی بتوانید احساسات مثبت را جایگزین احساسات منفی کنید.
۴. کنترل احساسات را از دیگران بیاموزیم

یاد گرفتن کنترل احساسات از دیگران - چگونه احساساتمان را کنترل کنیم

برای اینکه یاد بگیریم چگونه احساساتمان را کنترل کنیم، می‌توانیم از دیگران هم کمک بگیریم. ببینیم افرادی که در کنترل احساسات‌شان مهارت دارند، چگونه با ناملایمات کنار می‌آیند. مثلا بپرسیم چطور جلوی عصبانیت‌شان را می‌گیرند یا با اینکه به اهداف‌شان نرسیده‌اند، چطور می‌توانند باز هم لبخند بزنند. اگر توصیه‌هایی را که این افراد در اختیارمان می‌گذارند، به کار ببندیم، حتما در کنترل احساساتمان موفق‌تر خواهیم بود.
۵. درست نفس بکشیم

درست نفس کشیدن - چگونه احساساتمان را کنترل کنیم
احساسات منفی روی جسم تأثیر نامطلوب می‌گذارند. مثلا عصبانیت موجب افزایش ضربان قلب و فشار خون می‌شود. به همین دلیل است که افراد تندخو در معرض ابتلا به بیماری‌های قلبی قرار دارند. افسردگی نیز موجب تضعیف سیستم ایمنی می‌شود. برای اینکه از این تأثیرات نامطلوب جلوگیری کنید، باید طرز صحیح نفس کشیدن را در زمان غلبه‌ی احساسات یاد بگیرید. خشم و اضطراب وقتی روی جسم تأثیر منفی می‌گذارند که بریده‌ بریده نفس بکشید. در موقعیت‌هایی که مورد هجوم احساسات مخرب قرار می‌گیرید، فقط کافی است پنج ثانیه نفس نکشید تا بدن بتواند طرز نفس کشیدن‌تان را مجددا تنظیم کند. سپس آهسته دَم بگیرید، طوری که ریه‌ها کاملا از هوا پر شوند. در مرحله‌ی بعد، هوایی را که داخل ریه‌ها فرستاده‌اید، خیلی آهسته، حتی آهسته‌تر از هنگام دَم، بیرون بدهید. در هنگام بازدم تصور کنید هوایی که از ریه‌ها بیرون می‌‌دهید، آرامش و راحتی محض است. یادتان باشد این طرز بیرون دادن هوا از ریه‌ها حال‌تان را خوب می‌کند و موجب آرامش‌ می‌شود.
حتما بخوانید: ۶ تمرین تنفس برای آرامش در کمتر از ۱۰ دقیقه
۶. برای کنترل احساساتمان، عقل‌مان را به کار بیندازیم

تفکر منطقی - چگونه احساساتمان را کنترل کنیم
هر احساسی، موجودی پرقدرت اما نادان است که گاهی به نظارت و راهنمایی نیاز دارد. بدون شک برای اینکه به انجام کاری انگیزه پیدا کنید، باید احساساتی شوید. اما مهم‌تر این است که صحیح‌ترین احساس را در صحیح‌ترین زمان به صحیح‌ترین شکل ممکن به کار ببرید. واقعیت این است که آدم‌ها هرچه احساساتی‌تر شوند، به همان اندازه هم احمق‌تر می‌شوند، چرا که احساسات موجب می‌شوند به جای اینکه منطقی رفتار کنید، واکنش‌های بدون فکر از خودتان بروز دهید. پس به جای اینکه فورا احساساتی شوید، افکارتان را جمع‌و‌جور کنید و خونسرد بمانید.
سعی کنید بخش منطقی مغزتان را قبل از اینکه مغلوب احساسات‌تان شوید، فعال کنید. با این کار، از شدت احساسات‌تان کاسته خواهد شد و می‌توانید بر بخش احساسی مغزتان غلبه کنید. برای اینکه بخش منطقی مغزتان را تحریک کنید، فقط کافی است در زمان هجوم احساسات سعی کنید اسم چند نفر از همکلاسی‌های دوران دبستان‌تان را به خاطر بیاورید یا مثلا حروف الفبا را در ذهن‌تان مرور کنید.
۷. نیازهای احساسی خود را برطرف کنیم

توجه به نیازهای احساسی - چگونه احساساتمان را کنترل کنیم

همه‌ی موجودات زنده نیازهایی دارند که اگر برطرف نشوند، آسیب می‌بینند. نیازهای ابتدایی ما انسان‌ها عبارتند از خواب، خوراک، مسکن و آب. اگر هر کدام از این نیازها برطرف نشوند، بدون شک به احساسات آشفته دچار خواهیم شد. علاوه بر نیازهایی که نام بردیم، انسان‌ها نیازهای احساسی نیز دارند. از جمله‌ی این نیازها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    احساس امنیت در زندگی و برخورداری از یک حریم مطمئن
    توجه کردن و توجه دیدن
    توانایی کنترل زندگی
    احساس تعلق به یک جامعه‌ی بزرگ‌تر
    تجربه‌ی دوستی، عشق و صمیمیت
    احساس کسی بودن در زندگی، به ویژه احساس شایستگی و موفقیت
    مشغولیت به منظور جلوگیری از تنبلی و بی‌حوصلگی و افزایش اعتماد به نفس

وقتی نیازهای احساسی خود را برطرف کنید، مسیر زندگی‌تان معنی‌دار و هدفمند می‌شود. این در حالی است که بی‌توجهی به نیازهای ابتدایی زندگی موجب می‌شود زندگی‌تان بیهوده و بی‌معنی به نظر برسد و نسبت به مشکلات احساسی آسیب‌پذیرتر شوید. اگر طوری زندگی کنید که حداکثر نیازهای احساسی‌تان برطرف شوند، آن وقت از ثبات احساسی خود لذت خواهید برد و کنترل احساسات برای‌تان آسان‌تر می‌شود. قدم نخست این است که بفهمید در زندگی چه نیازهایی دارید. وقتی توانستید این نیازها را تشخیص دهید، باید درباره‌ی هر کدام‌شان خوب فکر کنید و سپس به سراغ انجام فعالیت‌هایی بروید که به ارضای این نیازها کمک کنند. به این ترتیب می توانید نیازهای احساسی خود را برطرف کنید و در زمان غلبه‌ی احساسات، به راحتی بر خودتان مسلط شوید.

  • sahar artbox
  • ۰
  • ۰

اینکه چگونه با اعتماد به نفس حرف بزنیم، موضوع مورد بحث ما در این مطلب است. چه حرف زدن با چند تا از دوستان‌تان باشد، چه داوطلب شدن در کلاس برای اظهار نظر و چه صحبت کردن در یک مصاحبه، خیلی خوب است که همیشه افکار و عقایدتان را با دیگران به اشتراک بگذارید و یا حتی فقط حرف بزنید! پس این نوشته را بخوانید تا ببینید که چگونه می‌توانیم با اعتماد به نفس حرف بزنیم.

حتما بخوانید: ۶۳ روش برای بالا بردن اعتماد به نفس
۱. نگران نباشید؛ واقعا چیزی وجود ندارد که هنگام صحبت کردن نگرانش باشید

چگونه با اعتماد به نفس حرف بزنیم

اینکه افکارتان را به زبان بیاورید تا دیگران هم بشنوند، اتفاق خوبی است. با حرف زدن در مورد افکارتان می‌توانید شهامت‌تان را بالا ببرید و بر کمرویی‌تان غلبه کنید. دیگران هم شما را از زاویه‌ای کاملا متفاوت و جدید خواهند دید. اگر همچنان نگران هستید و اضطراب دارید، این اصول سه‌گانه را به یاد داشته باشید:

    ذهن آرام داشته باشید.
    خونسرد باشید.
    افکارتان را منسجم کنید.

این‌ کار فقط در حد حرف نباشد، بلکه به هر کدام‌شان واقعا فکر کنید. چشمان‌تان را ببندید و هر کلمه را آرام و شمرده تکرار کنید. وقتی هر کلمه را ادا می‌کنید، خودتان را در همان حالت تجسم کنید: آرام، خونسرد و با افکار منسجم.
حتما بخوانید: چگونه آرامش داشته باشیم؟
۲. زبان بدن مناسبی داشته باشید

چگونه با اعتماد به نفس حرف بزنیم

یک ژست صحیح و جذاب این پیام را به دیگران ارسال می‌کند که به هیچ‌کس اجازه نمی‌دهید بر شما تسلط پیدا کند. اگر زبان بدن مناسبی نداشته باشید، ممکن است دیگران فکر کنند به راحتی می‌توانند روی شما نفوذ داشته باشند. برای اینکه علاقه و تسلط‌تان را نسبت به موضوع مورد صحبت‌تان نشان دهید، سعی کنید با استفاده از زبان بدنی مناسب، اعتماد به نفس‌تان را بیشتر کنید.
حتما بخوانید: ۱۰ راز زبان بدن افراد بسیار موفق و استثنایی
۳. خوب گوش بدهید بعد صحبت کنید

چگونه با اعتماد به نفس حرف بزنیم

اگر یک شنونده سرا پا گوش باشید، سوژه‌های بیشتری دست‌تان خواهد آمد که درباره‌ی آنها حرف بزنید. وقتی ببینید اضافه کردن موضوعی به یک گفت‌وگو چقدر کار ساده‌ای است شگفت‌زده خواهید شد، اگر خوب به آن فکر کنید بدون تردید می‌توانید نظرتان را به خوبی بیان کنید. فقط یادتان باشد به مکالمات دیگران دزدکی گوش ندهید، اجازه دهید شما را به گفت‌وگویشان دعوت کنند یا شرکت در مکالمه را به زمان مناسبش موکول کنید.
برای تهیه مجموعه صوتی اعتماد به نفس کلیک کنید
۴. سر صحبت را باز کنید

اگر شروع یک گفت‌وگو برای‌تان سخت است، سر صحبت را با این جمله باز کنید: «حال شما چطور است؟» یا چیزهایی شبیه این. همچنین می‌توانید در مورد ماجرای جالب یا عجیبی که به تازگی روی داده است، نظرتان را بگویید. اگر دیدید طرف مقابل‌تان به ادامه‌ی گفت‌وگو تمایل دارد، شما هم ادامه دهید! هیچ‌چیزی ناراحت‌کننده‌تر از ماندن در سکوتی ناخوشایند نیست.
حتما بخوانید: چطور سر صحبت را باز کنیم؟
۵. اگر در کلاس هستید، در مورد چیزهایی که مربی یا استاد می‌گوید واقعا فکر کنید

چگونه با اعتماد به نفس حرف بزنیم

با این کار نه تنها درک بهتری از موضوعی که تدریس می‌شود خواهید داشت و تمرین‌ها را بهتر حل خواهید کرد، بلکه می‌توانید هر وقت لازم بود، سؤال‌های مناسبی بپرسید.
۶. در جمع دوستان‌تان صحبت کنید

خوب به حرف‌هایی که می‌زنند گوش دهید تا خوب بفهمید در مورد چه چیزی صحبت می‌کنند، آن وقت می‌دانید شما هم در مورد چه چیزی باید حرف بزنید و اظهار نظر کنید! سعی کنید درگیر بحث و گفت‌وگو شوید. اگر دیگران ببینند شما علاقه‌مندید، مشتاق می‌شوند که با شما حرف بزنند!
حتما بخوانید: با جالب‌ترین فواید دوستی برای سلامتی آشنا شوید
۷. به عنوان عضوی از گروه، نظرات‌تان را بیان کنید

چگونه با اعتماد به نفس حرف بزنیم

اگر قرار است در گروه‌تان تصمیمی گرفته شود، حتما شما هم عقیده‌تان را ابراز کنید. در یک گروه همه باید نظرشان را اعلام کنند، پس شما هم حرف بزنید. اگر به طور کلی کم حرف باشید یا قدرت اظهارنظر نداشته باشید، احتمالا به سختی می‌توانید در میان جمع اظهار نظر کنید. اما اگر بگذارید رئیس گروه یا سایر اعضا نظرتان را بدانند، همه به شما احترام خواهند گذاشت و برای عقیده‌تان احترام و ارزش قائل خواهند شد. اگر هم چنین کاری نکردند، که احتمالش بسیار کم است، بهتر است به گروه یا تیم دیگری بپیوندید. شما بخشی از گروه‌تان هستید و همه‌ی اعضا باید به کاری که گروه انجام می‌دهد احترام بگذارند. اگر قرار باشد برای بیان نظر یا رأی خود به شما بی‌احترامی شود، منصفانه نخواهد بود؛ در صورتی که دیدید این اتفاق در گروه‌تان روی می‌دهد، به مدیر گروه یا سایر اعضا بگویید که می‌خواهید شرایط برای همه یکسان و عادلانه باشد. فراموش نکنید که نظر شما اهمیت دارد و نباید نادیده گرفته شود.
حتما بخوانید: ۱۱ راه ساده برای تقویت فن بیان
۸. خودتان را باور داشته باشید

خودباوری داشته باشید و در جمع، حرف‌تان را بزنید. خجالتی نباشید، چون خجالتی بودن فقط نگران و مضطرب‌تان خواهد کرد. به خودتان ایمان داشته باشید که توانش را دارید. اگر احساس خجالت یا دستپاچگی می‌کنید، طوری وانمود کنید که انگار جز شما شخص دیگری وجود ندارد! شاید با عقل جور در نیاید اما این کار را انجام دهید و به دیگران فکر نکنید. فقط کافیست قوی باشید، اگر از این بترسید که مبادا اتفاقی که در گذشته افتاده (مثلا مسخره‌تان کردند یا از گروه اخراج شدید) باز هم روی دهد، فقط اعتماد به نفس‌تان را تضعیف خواهید کرد. فراموش نکنید که شما شگفت‌انگیزید و اگر دیگران این را نمی‌بینند و درک نمی‌کنند، این مشکل خودشان است. اگر شما به آنها نشان دهید چه کسی هستید و چه توانمندی‌هایی دارید، آنها متوجه ایده‌های عالی و اشتیاق و نیت شما می‌شوند و درک‌تان می‌کنند.
حتما بخوانید: ۷ گام برای رسیدن به خودباوری
۹. راه‌های افزایش اعتماد به نفس را تمرین کنید

چگونه با اعتماد به نفس حرف بزنیم

اعتماد به نفس داشته باشید اما نه خیلی زیاد! بعضی‌ها ممکن است فکر کنند شما سعی در خودنمایی یا سلطه‌گری دارید.

موفق باشید.

  • sahar artbox
  • ۰
  • ۰

یک پای هر موفقیتی بدون شک اعتماد به‌ نفس است. اما آیا می‌دانید نشانه های اعتماد به نفس بالا چه هستند؟ خب بهتر است همین اول بگوییم اعتماد به‌ نفس داشتنی یا نداشتنی نیست. اعتماد به‌ نفس در همه‌ی ما انسان‌ها وجود دارد، فقط گاهی موانع و شکست‌های پی‌در‌پی باعث می‌شوند این توانمندی در وجودمان رنگ ببازد. افرادی که اعتماد به‌ نفس پایینی دارند، معمولا با مشاهده‌ی آرامش و رضایتی که در افراد با اعتماد به‌ نفس بالا موج می‌زند، یادشان می‌افتد که این توانمندی را در خودشان تقویت کنند. در ادامه با ما همراه باشید تا با نشانه های اعتماد به نفس بالا آشنا شوید و یاد بگیرید افرادی که خودشان را باور دارند، از چه ویژگی‌هایی برخوردار هستند. یادتان باشد تنها عاملی که می‌تواند در مسیر تقویت اعتماد به‌ نفس مانع پیشرفت‌تان شود، خودِ خودِ خودتان هستید.
حتما بخوانید: چگونه با اعتماد به نفس حرف بزنیم؟
۱. بر احساسات خود کنترل دارند

افراد با اعتماد به‌ نفس بالا در مواقع بحرانی بر احساسات خود کنترل دارند و به عقل‌شان رجوع می‌کنند. همین توانایی کنترل احساسات است که موجب می‌شود این افراد، تنها گروهی باشند که معمولا دچار حملات اضطرابی و ترس ناگهانی نمی‌شوند یا اگر هم پریشان و وحشت‌زده شوند، جزو آخرین افرادی هستند که آستانه‌ی تحمل‌شان شکسته می‌شود، چرا که افراد با اعتماد به‌ نفس به جای اینکه تسلیم بحران شوند، سعی می‌کنند خودشان را با اتخاذ اقدامات قاطع از مهلکه بیرون بکشند. این افراد طوری رفتار می‌کنند که گویی پیشتر نیز چنین بحرانی را از سر گذرانده‌اند و اکنون اولین بارشان نیست. افرادی که اعتماد به‌ نفس بالایی دارند، برای اینکه بتوانند موقعیت را به نحو احسن مدیریت کنند از خودشان می‌پرسند: «آدمای با اعتماد به‌ نفس چطوری با چنین بحرانی مواجه می‌شن؟» در نتیجه، خونسرد، آرام و حواس‌جمع باقی می‌مانند.
حتما بخوانید: چگونه احساساتمان را کنترل کنیم؟
۲. با اقتدار صحبت می‌کنند

نشانه‌ های اعتماد‌ به‌ نفس بالا - سخنرانی کردن

این اقتدار از دانش و تجربه ناشی می‌شود و همان‌طور که می‌دانید، دانش یکی از ستون‌های اعتماد به‌ نفس است. افراد با اعتماد به نفس بالا به خوبی آگاه هستند که چه چیزی را می‌دانند و چه چیزی را نمی‌دانند. این افراد دقیقا به همین دلیل، بدون تردید و با اطمینان وارد بحث می‌شوند و خاطرجمع هستند. این خاطرجمعی باعث می‌شود از همان لحظه‌ای که شروع به صحبت می‌کنند، صدایشان محکم به نظر برسد. مطالعات نشان داده است محکم و جذاب صحبت کردن از جمله مهم‌ترین عواملی است که کمک می‌کند به چشم دیگران یک فرد مقتدر دیده شوید.
حتما بخوانید: ۵ راه برای اینکه در صحبت‌ کردن تاثیرگذارتر باشیم
۳. به آسانی رنجیده‌خاطر نمی‌شوند

افراد با اعتماد به‌ نفس بالا خیلی زود رنجیده‌خاطر نمی‌شوند، چرا که ارزش خودشان را می‌دانند و به خوبی درک کرده‌اند این فقط خودشان هستند که تعیین می‌کنند چه شخصیتی باشند. این افراد به توهین‌ها و سخنانی که با خودانگاره‌شان هم‌خوانی ندارند، اعتنا نمی‌کنند. افراد با اعتماد به‌ نفس معتقدند اگر در چنین مواقعی حالت تدافعی به خودشان بگیرند، ذخایر ذهنی‌شان بدون هیچ فایده‌ای تحلیل خواهد رفت. افراد با اعتماد به‌ نفس معتقدند: «یه لبخند زیبا رو تباه کنم واسه چی؟»
حتما بخوانید: نشانه‌هایی که می‌گویند شما فرد حساسی هستید
۴. از موفقیت دیگران نمی‌هراسند

نشانه‌ های اعتماد‌ به‌ نفس بالا - خوشحالی از موفقیت دیگران

افراد با اعتماد به‌ نفس بالا از پیشرفت دیگران دلگیر نمی‌شوند، چرا که از جایگاه خود در زندگی آگاه هستند و از مشاهده‌ی موفقیت دیگران نمی‌هراسند. این افراد هرگز برای اینکه خودشان را ثابت کنند، فرصت پیشرفت را از دیگران نمی‌دزدند. افراد با اعتماد به‌ نفس اگرچه اهل رقابت هستند، هیچ‌وقت حسادت نمی‌کنند، بلکه از موفقیت همکاران‌شان خشنود نیز می‌شوند. این افراد به خوبی می‌دانند چطور به اطرافیان‌شان انگیزه بدهند و تشویق‌شان کنند. بعید است شخص با اعتماد به‌ نفسی را سراغ داشته باشید که حسودی کند و سنگ جلوی پای دیگران بیندازد.
۵. روی نقاط قوت خود تمرکز می‌کنند

اگر فقط روی نقاط ضعف خود تمرکز کنید و نقاط قوت‌تان را نبینید، خیلی طبیعی است که از اعتماد به نفس‌تان کاسته می‌شود و خودتان را می‌بازید. متأسفانه ذهن انسان تمایل عجیبی به چنین طرز فکری دارد. اما افراد با اعتماد به نفس بالا برای اینکه نقاط قوت‌شان را از یاد نبرند، فهرستی از توانمندی‌های خود تهیه می‌کنند تا هر زمان که روحیه‌شان تضعیف شد، با نگاه کردن به این فهرست انرژی بگیرند.
حتما بخوانید: ۷ گام برای رسیدن به خودباوری
۶. قاطعانه تصمیم می‌گیرند

نشانه‌ های اعتماد‌ به‌ نفس بالا - انتخاب کردن

تردیدهای زیاد و نداشتن مهارت تصمیم‌گیری یکی از بزرگ‌ترین عواملی است که باعث طفره رفتن مداوم از انجام کارها و شکست می‌شود. اگر شما هم در تصمیم‌گیری مشکل دارید، حتما وقتی از خودتان می‌پرسید: «حالا کِی باید شروع کنم؟»، معمولا به جواب مشخصی نمی‌رسید و هرگز هم شروع نمی‌کنید. اما افراد با اعتماد به‌ نفس بالا از همان ابتدا تصمیم می‌گیرند که انتخاب کنند و چرخه‌ی تصمیم‌گیری‌ها را با قاطعیت به حرکت درآورند. هر انتخابی که انجام می‌دهید دو حالت دارد: یا منجر به پیروزی می‌شود و اعتماد به‌ نفس‌تان را بیشتر تقویت می‌کند یا اینکه به شکست می‌انجامد و در عوض، با تجربه‌ای که آموخته‌اید به افزایش اعتماد به‌ نفس‌تان کمک می‌کند. خلاصه اینکه اگر اعتماد به‌ نفس داشته باشید و با تکنیک های تصمیم گیری آشنا باشید، می‌توانید راحت‌تر و قاطعانه‌تر تصمیم بگیرید.
۷. در انجام کارها پیش‌قدم می‌شوند

پیش‌قدم شدن در کارها همیشه از نشانه های اعتماد به نفس بالا نیست، اما همین عمل موجب افزایش اعتماد به نفس می‌شود. وقتی پا پیش می‌گذارید و کاری را شروع می‌کنید، می‌توانید در طول مسیر به نقاط ضعف‌ خود پی ببرید و به دنبال راهکاری برای کنار زدن این محدودیت‌ها بگردید. این فرایند در نهایت باعث می‌شود کنترل خودتان را به دست بگیرید و بر خودتان مسلط شوید. پس این اصلا تصادفی نیست که رهبران با اعتماد به‌ نفس از خودآگاهی بالایی برخوردار هستند. بنابراین اگر قصد دارید با اعتماد به‌ نفس شوید، آغازگر باشید و پیش‌قدم شوید. از همه مهم‌تر اینکه بهتر است در ابتدای مسیر با یک اقدام کوچک شروع کنید.
حتما بخوانید: ۱۲ تمرین خودشناسی که موفقیت را تضمین می‌کند
۸. پذیرا و گشاده‌رو هستند

نشانه‌ های اعتماد‌ به‌ نفس بالا - گشاده رو

آیا می‌دانید زبان بدن افراد با اعتماد به نفس چگونه است؟ افرادی که حالت بدن‌شان در تعامل با دیگران گارد گرفته است، این پیام را به طرف مقابل القا می‌کنند که «من به نیت واقعی تو شک دارم. لطفا نزدیکم نشو!» اما برعکس، افرادی که حالت بدن‌شان گشاده است، پیام متفاوت‌تری را منتقل می‌کنند: «می‌دونم که تو به من آسیب نمی‌زنی. پس خیلی خوش اومدی!». افراد با اعتماد به‌ نفس نیز دقیقا به دلیل اینکه گشاده‌رو هستند، باعث می‌شوند دیگران در حضورشان احساس راحتی کنند و حالت تدافعی به خودشان نگیرند. برای اینکه حالت بدن‌تان پس‌زننده نباشد، چند نکته‌‌ی زیر را مد نظر داشته باشید:

    بدن خود را در هنگام صحبت اندکی به سمت جلو متمایل کنید. اگر خودتان را به سمت عقب بکشید، مثل این است که به موضوع بحث علاقه‌مند نیستید و قصد دارید فاصله بگیرید.
    وقتی مقابل جمع صحبت می‌کنید، دست‌‌های خود را طوری بگیرید که هر از گاهی کف دست‌ها نمایان شود.
    لبخند بزنید و با افرادی که طرف صحبت‌تان هستند، ارتباط چشمی برقرار کنید.

۹. با محبت و فروتن هستند

برای عشق ورزیدن باید هر کسی را همان‌طوری که هست بپذیرید، چرا که ارزش‌ها همیشه نسبی هستند. افراد با اعتماد به‌ نفس بالا خیلی خوب می‌دانند چگونه خودشان را دوست بدارند و بپذیرند. این افراد با تکیه بر همین تمرین، خودشان را تا حد زیادی ارتقا می‌دهند. افراد با اعتماد به‌ نفس گشاده رفتار می‌کنند، پذیرای دیگران هستند و بادلیل یا بی‌دلیل لبخند می‌زنند. این افراد وقتی با دیگران هستند، همیشه از روی فروتنی اجازه می‌دهند که روز، روز طرف مقابل باشد، نه روز خودشان.
حتما بخوانید: تمرین فروتنی با ۲۳ نکته‌ای که به پیشرفت روابط‌تان کمک می‌کند
۱۰. همیشه در حال یادگیری هستند

نشانه‌ های اعتماد‌ به‌ نفس بالا - یادگیری

دانش باعث اعتماد به‌ نفس و نادانی باعث تردید می‌شود. افراد با اعتماد به‌ نفس برای اینکه بتوانند اعتماد به‌ نفسی را که کلی برای به دست آوردنش زحمت کشیده‌اند حفظ کنند، همیشه به یادگیری ادامه می‌دهند. علاوه بر این فایده، یادگیری دائم به افراد با اعتماد به‌ نفس کمک می‌کند تا نه تنها دیگران را بهتر درک کنند، بلکه خودشان را نیز بیشتر بفهمند و درک وسیع‌تری از زندگی پیدا کنند. این افراد هرچه بیشتر یاد می‌گیرند، کمتر دیگران را قضاوت می‌کنند.

  • sahar artbox
  • ۰
  • ۰

 اشتراک‌گذاری

اعتماد به نفس در جامعه‌ی ما کمیاب است. بله واقعیت دارد. بیشتر ما، قابلیت‌هایمان را دست کم می‌گیریم و زمان زیادی را صرف این می‌کنیم که مردم در مورد ما چه فکری می‌کنند. در این مقاله ما به شما ۷ راه برای افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس را آموزش می‌دهیم که می‌توانید با تمرین آنها، یک سر و گردن از دیگران بالاتر باشید.

جالب است بدانیم عزت نفسِ ما در دو وضعیت در کمترین میزان خود قرار دارد: زمانی که در کاری به موفقیت اندکی نائل می‌شویم و زمانی که عکس آن، یعنی به موفقیت‌های بزرگ دست پیدا می‌کنیم.

از این مسئله می‌توان دو نکته را دریافت:

۱. بیشتر ما شایسته‌ی اعتماد به نفسی بیشتر از آنچه اکنون در خود حس می‌کنیم هستیم.

۲. عزت نفس و اعتماد به نفس دو مفهوم ذهنی هستند و می‌توانند با تغییر طرز فکر ما تغییر کنند.

از آنجا که طرز تفکر، عامل کلیدی در تعیین میزان اعتماد و عزت نفس می‌باشد، بیایید در مورد ۷ کاری صحبت کنیم که می‌توانید همین امروز آنها را یاد بگیرید تا به اعتماد به نفسی دست یابید که سزاوار آن هستید.
۱. مراقبه (مدیتیشن)

Woman-Meditating

مراقبه یک سنت دیرپا در بسیاری از کشور‌های آسیایی مانند ژاپن و چین است، با وجود این اخیرا دامنه‌ی رواج آن به کشورهای غربی نیز رسیده‌ است. بسیاری از مدیران عامل عالی‌رتبه، رهبران کسب‌‌و‌‌کار و ورزشکاران از فواید مراقبه بهره‌ برده‌اند، چرا شما جزو این گروه نباشید؟

مراقبه به ما کمک می‌کند سطح اضطراب‌مان را کاهش دهیم، بهره‌وری خود را بالا ببریم و حتی حافظه‌مان را بهبودببخشیم. نظم و ترتیبی که در نتیجه‌ی مراقبه در ذهن به وجود می‌آید، به ما در تصمیم‌گیری بهتر کمک می‌کند، باعث می‌شود در طول روز استرس کمتری احساس کنیم و… بله، اعتماد به نفس ما را نیز افزایش می‌دهد.
۲. سخنرانی در جمع

خیلی از مردم می‌گویند سخنرانی در جمع از مرگ نیز ترسناک‌تر است. بنا بر گفته‌ی یک روان‌شناس این امر ریشه در اجداد ما دارد. برای میلیون‌ها سال، انسان‌ها به صورت گروهی زندگی می‌کردند تا بتوانند در برابر خطر‌هایی که جانشان را تهدید می‌کرد از خود محافظت کنند. نکته خیلی جالب این است که این موضوع علت بنیادیِ اجتماعی بودنِ امروزه‌ی انسان‌ها است.

ولی همچنین به این معناست که هر چیزی که بخواهد موجب تغییر وضعیت فعلی ما بشود و ما را از گروه جدا کند، به نظر ما فوق‌العاده خطرناک می‌آید. به همین دلیل است که ما مسحور و مجذوب سخنرانانی می‌شویم که به راحتی می‌توانند شنوندگان را در مشت خود بگیرند، چرا که این کاری است که ما هرگز توانایی انجام آن را در خود نمی‌بینیم.

هنگامی که این میل انسانی را درک کنید، می‌توانید با کار روی مهارت‌های سخنرانی در جمع، از آن در جهت منافع خود استفاده کنید. یک نقطه‌ی عالی برای شروع این است که از خودتان فیلم بگیرید و در آن راجع به موضوعات مورد علاقه‌‌تان صحبت کنید و زمانی که احساس کردید آماده‌اید، ویدئوی خود را در فضای مجازیِ قابل دسترس برای عموم آپلود کنید. یک کار خوب دیگر که توصیه می‌کنیم انجام دهید این است که در گردهمایی‌های محلی شرکت کنید، جایی که در میان گروهی از مردمی قرار گرفته‌اید که آنها را می‌شناسید و به آنها اطمینان دارید و اعلام یک سری از برنامه‌ها و معرفی برخی از افراد را شما بر عهده بگیرید. به این ترتیب می‌توانید صحبت در جمع را تمرین کنید.
۳. نگرش رشد

آیا یک سقف شیشه‌ای بالای سر شماست که پیشرفت‌تان را محدود می‌‌کند؟

این همان‌ چیزی است که کارول دوئک (Carol Dweck) نویسنده‌ی کتاب «نگرش» آن را نگرش ایستا می‌نامد. فرد دارای نگرش ایستا تنها به این دلیل به دنبال موفقیت است که بتواند به وسیله‌ی آن وجود فهم و هوش خود را اثبات کند. در حالی که فرد دارای نگرشِ رشد، از چالش‌ها استقبال می‌کند و شکست را نشانه‌ی کم هوشی نمی‌داند، بلکه به عنوان یک عامل سرعت‌دهنده برای رشد و تعالی ورای توانایی‌های فعلی می‌بیند.

روبه‌رو شدن با موانع و مشکلات برای کسی که نگرش ایستا دارد می‌تواند سبب کم شدن عزت و اعتماد به نفس شود در حالی که برای کسی که نگرش رشد دارد، این موانع تنها باعث افزایش انگیزه و اشتیاق او می‌شود.
۴. یادگیری زبان خارجی

یادگیری آنلاین زبان خارجی

یادگیری یک زبان کار ساده‌ای نیست، به همین دلیل وقتی در آن پیشرفت می‌کنید، احساس می‌کنید پاداش زحمات خود را گرفته‌اید. من خود، زمانی را که شروع به یادگیری آنلاین اسپانیایی کردم به خوبی به یاد می‌آورم. موج هیجان و اعتماد به نفس را در وجودم حس می‌کردم. زیرا اکنون می‌توانستم با آدم‌هایی صحبت کنم که قبلا هرگز نمی‌توانستم.

اکثر ما خودمان را تنها به یک زبان محدود کرده‌ایم و همین مسئله مانند یک سقف، جلوی میزان تجربه‌هایی که می‌توانیم از فرهنگ‌های دیگر داشته باشیم، موقعیت‌های شغلی و از همه مهم‌تر، مردمی را که می‌توانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم، می‌گیرد.

ولی عملی ساده نظیر یادگیری یک زبان جدید می‌تواند سرنوشت بازی را تغییر دهد، زیرا ما اکنون می‌خواهیم به وسیله‌ی آن، شکلی از ارتباط را برقرار سازیم که تنها افراد کمی از اطرافیان ما قادر به فهم آن هستند و این یعنی قدرت.

خوشبختانه نیازی نیست برای یادگیری زبان جدید به آن سر دنیا سفر کنیم. وبسایت‌های آموزش زبان‌ زیادی وجود دارند (مانند memrise) که می‌توانید از طریق آنها همان‌ طور که راحت و آسوده در خانه‌ی خود هستید در کلاس‌های خصوصی آنلاین شرکت کنید.

یادتان باشد در دنیایی با چنین تنوع فرهنگی، هیچ بهانه‌ای برای بلد نبودن یک زبان خارجی وجود ندارد.
۵. راه‌اندازی کسب‌وکار

شروع یک کسب‌وکار از صفر مانند به دنیا آوردن یک بچه است و هرچه بچه‌ی شما بزرگ‌تر می‌شود شما باید علاوه بر فرزندتان از افرادی که در کنار شما از او نگه‌داری می‌کرده‌اند نیز مراقبت کنید. افرادی که برای تامین نان خانواده‌ی خود و پرداخت قبض‌های هر ماه به شما وابسته‌اند. احساس می‌کنید تحت فشار قرار گرفته‌اید این طور نیست؟

بله، شروع یک کسب‌وکار سخت است. ولی بعد از راه‌اندازی چندین کسب‌وکار اینترنتی، من به شخصه می‌توانم یکی از کارهای به شدت رضایت‌بخشی که می‌توانید انجام دهید را با شما در میان بگذارم.

هر روز صبح، وقتی با این هدف از خواب بلند می‌شوید که به کسی یا چیزی ورای خودتان خدمت کنید، دیگر اینکه مردم چه فکری در مورد شما می‌کنند کمتر و کمتر اهمیت پیدا می‌کند. حتی اگر شما به عنوان یک کارآفرین تک و تنها، کسب‌و‌کار جدیدی راه بیندازید، باید سعی کنید ورای خودتان فکر کنید، زیرا شما مشتری‌ها و کاربرانی دارید که باید به آنها بیندیشید.
۶. فروشندگی

payment

همه‌ی ما با به نوعی کاراکتر و خصوصیات فروشندگان خودرو‌های دست دوم را می‌شناسیم. اصلا به همین دلیل است که بعضی از افراد با شنیدن کلمه‌ی فروش، نیم‌متر از جا می‌پرند. بله فروشندگی ناخوشایند و فریبکارانه به نظر می‌رسد و هنگامی که از این افراد خواسته می‌شود خودشان این کار را انجام دهند، از فکر انجامش هم معذب می‌شوند.

ولی بیایید رو راست باشیم، مهارت‌های فروشندگی به کار همه‌ی ما می‌آید، چه برای راضی کردن یک مشتری باشد یا برای گرفتن ترفیع و یا حتی برای آنکه بتوانیم دوستانمان را راضی کنیم که به جای فلان فیلم، یک فیلم دیگر را انتخاب کنند. از همه مهم‌تر، آموختن مهارت‌های فروشندگی به شما کمک می‌کند دنیا را از دیدگاه شخص دیگری نظاره کنید. وقتی شما کمتر روی خود و بیشتر روی کسی که آن سوی میز نشسته تمرکز می‌کنید، توجه‌تان کمتر به خودتان معطوف می‌شود.
۷. ورزش با وزنه (قدرتی و بیهوازی)

ورزش کردن با وزنه

اینکه ورزش کردن می‌تواند در بهبود اعتماد به نفس موثر باشد، حرف جدیدی نیست. احتمالا شما هم کلیپ‌های الهام‌بخش افرادی را دیده‌اید که بیش از ۲۰ کیلو‌گرم وزن کم کرده‌اند و زندگی‌شان به طرز شگرفی تغییر کرده است.

علاوه بر فواید آشکار، ورزش کردن در سلامت ذهن ما نیز نقش عمده‌ای ایفا می‌کند. کار با وسایل ورزشی مانند دمبل و امثال آن، گردش خون ما را بهبود می‌بخشد و در نتیجه‌ سطح انرژی و شادی ما را نیز افزایش می‌دهد. همچنین تحقیقات نشان می‌دهد که این فعالیت‌های ورزشی می‌توانند در بهبود عملکردهای شناختی مانند تمرکز و تصمیم‌گیری نیز موثر باشند.

  • sahar artbox
  • ۰
  • ۰

هجوم افکار یعنی فکر کردن مکرر و سریع به یک موضوع خاص. هجوم افکار یکی از نشانه­‌های بارز اضطراب و دیگر اختلالات اعصاب و روان است. حتی وقتی سایر علائم بیماری هم در شما دیده نمی­‌شود، این حالت ممکن است هر وقت که مضطرب هستید یا استرس دارید به سراغتان بیاید.

هجوم افکار ممکن است پاسخی به وقایع گذشته باشد که باعث ناراحتی یا اضطراب شما شده‌­اند یا ممکن است مربوط به چیزهایی باشد که نگران هستید در آینده برایتان اتفاق بی­افتند. این افکار طرح مشخصی دارند، اغلب به صورت رشته‌ای از افکارِ پشتِ سرهم به مغز شما هجوم می­‌آورند و در ذهن شما از کاه کوه می­‌سازند، وقت­‌گیر هستند و در بیشتر موارد، هیچ نتیجه­‌ی منطقی از این فکر کردن حاصل نمی­‌شود.

مثلا این افکار مزاحم می­‌توانند به این شکل باشند:

“من همیشه فراموش می­‌کنم که باید چه کارهایی را انجام بدهم. من یک کودن حسابی هستم. اگر همه چیز را به خاطر نسپارم، رئیس اخراجم می­‌کند. اگر اخراج شوم، نمی­دانم باید چه کار کنم. اصلا باید از اول همان شغلی که شش ماه قبل به من پیشنهاد شد را قبول می­‌کردم. اگر اخراج شوم، دیگر هیچ پولی هم در کار نخواهد بود. باید بیشتر کار کنم تا این شغل را حفظ کنم. با این کار فقط خودم را افسرده­‌تر می­کنم. من چقدر بدبخت هستم. باید چه خاکی به سرم بریزم؟”

وقتی افکار این چنینی به ذهن شما سرازیر می­‌شوند، انرژی را تحلیل می­‌برند، شما را از زندگی بازمی­‌دارند و در ذهن شما چرخه­­‌ای از افکار ناخوشایند ایجاد می­‌کنند که بیرون آمدن از آن کار ساده­‌ای به نظر نمی­‌ر‌سد. این افکار باعث اختلال در تمرکز و امور روزمره‌ی زندگی می‌­شوند و حافظه و خواب شما را تحت تاثیر قرار می­‌دهند.

هجوم افکار اغلب باعث آشفتگی و ترس می­‌شود، چون حس عدم کنترل را به فرد القاء می­‌کند. اما داشتن افکاری که به مغز شما هجوم می­‌آورند به معنای عدم کنترل و دیوانگی نیست. بلکه به این معنا است که مضطرب هستید و سطح استرس شما بالاتر از حالت معمول است.

در اینجا ‍۵ راه به شماپیشنهاد می­‌کنیم که با استفاده از آن­ها می­‌توانید خود را آرام کنید و به هجوم افکارتان غلبه کنید:
۱. ذهن خود را از پیشامد­های منفی دور کنید

مثبت اندیشی

مغز ما معمولا نگران مسائلی است که فکر می­‌کنیم حقیقت دارند اما در واقع این مسائل حقیقت ندارند! می­‌توان با پیش‌بینیِ نتیجه‌ی مثبت برای پیشامدهایِ مختلف، مانع هجوم افکار منفی به مغز شد. مثلا احساس می‌کنید که همسرتان دیگر دوست‌تان ندارد و یکسره سرش با ارسال ایمیل‌های مختلف گرم است. یک روی سکه این است که فکر کنید با کس دیگری در ارتباط است و آن روی سکه این است که فکر کنید حتما سرش با کارش گرم است. به این فکر کنید که احتمال وقوع کدام اتفاق بیشتر است. در بیشتر موارد، احتمال وقوع بدترین اتفاق، بسیار اندک است.
۲. از مانترا کمک بگیرید

مانترا

مانتارا عبارت یا کلمه‌­ای ساده است که با تکرار آن می­‌توان ذهن را آرام کرد. از مانتراها برای مدیتیشن و افزایش قدرت تمرکز استفاده می­‌شود. تحقیقات نشان داده است تکرار کردن مانترا باعث کاهش فعالیت بخش­‌هایی از مغز می­‌شود که مسئول تفکر و قضاوت هستند. این بخش‌­ها همان بخش­‌هایی از مغز هستند که ساعت­‌ها برای مرور پیشامدهای گذشته و نگرانی برای آینده وقت صرف می­‌کنند. مانترای شما می­‌تواند هر کلمه یا صدایی که دوست دارید، باشد. مثلا می­‌توانید با یک دم عمیق نفس را وارد ریه­‌ها کنید و با همزمان با بازدم بگویید: “آم” و تا جایی که نفس در سینه دارید هجای آخر را بکشید یا از عبارت­‌های “همه چیز مرتب است” و “زندگی جریان دارد” استفاده کنید. هر عبارت یا کلمه­‌ای که انتخاب کردید، بارها و بارها تکرار کنید و افکارتان را روی مانترای خود متمرکز کنید. اگر رشته‌­ی افکارتان از دست‌تان در رفت، روی مانترا متمرکز شوید. این تمرین را هرجایی می­‌توانید انجام دهید، حتی وقتی در حال خرید از سوپرمارکت یا برگشتن از محل کار به خانه هستید.
۳. در حال زندگی کنید

در حال زندگی کن

تمرکز روی زمان حال کمک می­‌کند تا چیزهایی را که نمی­‌توانید کنترل کنید، رها کنید. تمرکز روی زمان حال به شما یاد می­‌دهد که نمی­‌توانید گذشته را تغییر دهید، آینده هم که نامشخص است، پس با فکر کردن دوباره و دوباره به گذشته و آینده فقط وقت خود را تلف می­‌کنید. البته منظور این نیست که از گذشته بی­‌خبر باشید یا نسبت به آینده بی­‌تفاوت بمانید. بهتر است نفس عمیق بکشید و از خودتان سوال کنید که «همین الان» چه احساسی دارید.
۴. قلم به دست بگیرید

بنویسید

با نوشتن نگرانی­‌های خود روی کاغذ، می­‌توانید سر فرصت به آن­ها رسیدگی کنید. وقتی تمام نگرانی­‌های خود را نوشتید، خواهید دید که چقدر احساس سبکی و آرامش می­‌کنید از اینکه می­‌دانید بعدا به سراغ نگرانی­‌های خود خواهید آمد. از طرفی، نوشتن باعث می­‌شود مغز شما درگیر و قدرت هجوم افکار کم شود. نوشتن افکار روی کاغذ، ذهن را مرتب می­‌کند. می­‌توانید افکار خود را داخل دفترچه­‌ای کاغذی بنویسید یا به صورت یک فایل کامپیوتری تایپ کنید. بعد از نوشتن افکار خود٬ اگر مایل بودید می­‌توانید مدت محدودی هم به آن­ها فکر کنید و بعد در آینده مجدد به سراغ‌شان بیایید.
۵. نفس عمیق بکشید

نفس بکش

نفس کشیدنِ عمیق باعث می‌­شود سیستم اعصاب غیرارادی از حالت آماده باش برای ستیز یا گریز، به حالت آرامش و ثبات برسد. سعی کنید با سه شماره هوا را وارد ریه­‌ها کنید و با پنج شماره هوا را بیرون بدهید. در حالی که به آرامی نفس می­‌کشید، به هیچ چیز دیگر جز تنفس فکر نکنید. اگر پرش ذهن به سمت افکار دیگر داشتید، مشکلی نیست، فقط دوباره فکر خود را معطوف به نفس کشیدن کنید.

ایجاد عادات جدید به زمان نیاز دارد. اگر از هر کدام از این ابزارها استفاده کنید، باید مدت زیادی به تمرین کردن ادامه دهید تا نتیجه بگیرید. متاسفانه، بیشتر آدم­‌ها به جای اینکه صبر و پشتکار داشته باشند، انتظار دارند زود نتیجه بگیرند و خیلی زود به تمرین کردن خاتمه بدهند. اگر دیدید که نمی­‌توانید به هجوم افکارتان غلبه کنید، مراجعه به روان‌شناس می­‌تواند گزینه­­‌ی مناسبی باشد. داشتن افکار آشفته و مضطرب کننده، نشان از اختلالات اعصاب و روان است که با مراجعه به متخصص و روان‌درمانی، دارودرمانی یا ترکیبی از هر دو قابل درمان است.

به قلم دکتر پاتریشیا هارتنک

  • sahar artbox
  • ۰
  • ۰

‌همه‌ی ما انسان‌ها اخلاق‌‌‌های سمّی و ناپسندی داریم که تنها باعث پراکنده شدن انسان‌‌‌های دیگر از کنار ما‌ می‌شوند. چطور است که با خودمان رو راست باشیم و اگر اخلاق سمّی‌‌ای در خودمان‌‌‌ می‌بینیم آن را اصلاح کنیم؟ برای شروع بیایید این اخلاق‌‌‌های بد را شناسایی کنیم تا بتوانیم از آنها پرهیز کنیم.

در حوزه‌ی کاری من (مشاوره‌ی شغلی) در طول ماه پیش می‌آید که صدها نفر راجع به این قضیه با من صحبت کنند و هنگامی که پیش افراد حرفه‌ای‌‌‌ می‌نشینم متوجه‌‌‌ می‌شوم که این قضیه بصورت خیلی عمومی‌تر و بازتر از قبل مورد بحث قرار‌‌‌ می‌گیرد. در طی تجربیاتی که داشته‌ام، دیده‌ام که این رفتارهای ‌ سمّی چگونه باعث پس زدن یک شخص توسط سایرین‌‌‌ می‌شود (از جمله خودم) و دیده‌ام که این رفتارها چه ضربه‌هایی به روابط عاطفی و حرفه‌‌ای مردم وارد‌‌‌ می‌کند و زندگی‌هایشان را دستخوش آثار و تبعات منفی‌‌‌ می‌کند.

بیاید واقع‌گرا باشیم. بالاخره یک جاهایی رفتارهای سمّی و مخربی ‌از همه‌ی ما سر زده (هیچ کس از این قضیه مصون نیست)، اما رفتار بعضی‌ها را که‌‌‌ می‌بینی متوجه‌‌‌ می‌شوی که انگار تکامل‌یافته‌تر، متوازن‌تر و باوقارتر از بقیه هستند و رفتارهای مخرب به ندرت از آنها سر‌‌‌ می‌زند.

چه آدم کج‌خلقی باشید که هر روز از دنده‌ی چپ بلند‌‌‌ می‌شود و چه فرشته‌ی مهربانی باشید که هر صد سال یکبار از کوره در‌‌‌ می‌رود، به خاطر خوشی و سعادت خودتان هم که شده باید قادر باشید مواقعی را که رفتار بدی از شما سر‌‌‌ می‌زند شناسایی کنید تا دفعه‌ی بعد جلوی وقوعش را بگیرید.

 

۶ رفتار سمّی‌‌ای که هر روز به چشمم‌‌‌ می‌خورد:
به خود گرفتن

take-it-personally-toxic

در کتاب کوچولو ولی قدرتمند “چهار توافق” (The Four Agreements)، میگوئل رویز راجع به اهمیت «به خود نگرفتنِ هیچ چیز» صحبت‌‌‌ می‌کند. من این کتاب را به همراه کتاب خودم «فروپاشی-فروبری» (Breakdown-Breakthrough) در کلاس‌هایم تدریس‌‌‌ می‌کنم. این کتاب پر است از منعِ تمایل به شخصی کردنِ مسائل.

اگر کسی باور کند که هر چیزی که در دور و برش اتفاق‌‌‌ می‌افتد توهین مستقیم به اوست یا به نحوی به او ربط دارد، آنگاه تبدیل به یک فرد سمّی می‌شود. واقعیت این است که هر چیزی سایرین به شما‌‌‌ می‌گویند و هر کاری که با شما انجام‌‌‌ می‌دهند بیشتر به خاطر خودشان است، نه شما. واکنش‌‌‌های مردم به شما، ناشی از فیلترهای ذهنی، دیدگاه‌ها و ضربه‌هایی که خورده‌اند یا ناشی از تجربیات شخصی‌شان است. حتی اگر کسی پیش خودش فکر کند که شما آدم جالبی هستید یا آدم مزخرفی هستید، باز هم این چیزی است که بیشتر مربوط به آن شخص است نه شما. منظورم را اشتباه برداشت نکنید. نگفتم بیایید خودشیفته باشیم و هر گونه بازخوردی را که راجع به ما دادند نادیده بگیریم. دارم‌‌‌ می‌گویم، قسمت زیادی از بدبختی و ناامیدی و ناراحتی موجود در زندگی ما، ناشی از به خود گرفتن و شخصی کردنِ چیزهای جورواجور است، آن هم درحالی که‌‌‌ می‌توان نظرات خوب یا بد دیگران درباره‌ی خود را شنید، اما به خاطرِ داشتنِ یک زندگی سالم‌تر و مفیدتر،‌ بی‌خیالشان شد و اجازه داد قلب و مغز و درک خودمان از زندگی، ما را به جلو هدایت کند.

پس به این درخواست بله بگویید و بیایید از این به بعد هیچ چیزی را شخصی نکنیم.
برای تهیه مجموعه صوتی «مثبت‌اندیشی و شادی» کلیک کنید
بدبینی داشتن

pessimist-toxic

واقعا سخت است دور و بر آدمی باشی که نمی‌تواند دست از بدبینی و منفی‌بافی بردارد. این جور آدم‌ها عادت دارند بصورت مداوم راجع به چیزهای بد و وحشتناکی صحبت کنند که ممکن بوده به وقوع بپیوندد یا به وقوع پیوسته، یا تحقیرهایی که در زندگی متحمل شده‌اند و نامردی روزگار و این جور حرف‌ها. این آدم‌ها با کله‌شقیِ خاصی حاضر به دیدن و پذیرفتن قسمت‌‌‌های روشن و مثبت زندگی نیستند و نمی‌خواهند هیچ درس مثبت اندیشانه‌‌ای به ذهنشان رخنه کند. باید گفت بدبینی یک چیز است و گذراندنِ حبس ابد در زندانی با میله‌‌‌های ساخته شده از افکار منفی یک چیز دیگر است. اگر دیدت نسبت به زندگی این باشد که همه‌ی اتفاقات منفی فقط علیه تو رخ می‌دهند، باید گفت راه بداندیشانه‌‌ای برای فکر کردن و زندگی کردن یافته‌ای، اما‌‌‌ این مژده را هم بدهم که می‌توانی تغییرش بدهی.
خودمظلوم‌پنداری

victim-toxic

چیز دیگری که‌‌‌ می‌تواند شما را به یک آدم سمّی تبدیل کند این است که دائم بر سر چاه مظلوم‌نمایی بنشینید و با اشک و ناله آن را پر کنید. اگر به این باور برسید که مظلوم و قربانی هستید و هیچ قدرت و نفوذی ندارید که جهت زندگی خود را تغییر بدهید، یعنی گیر یک وضعیت سمّی‌ افتاده‌اید که نمی‌گذارد رشد کنید. اگر از من به عنوان یک درمانگر‌‌‌ بپرسید باید به شما بگویم، بارها و بارها آدم‌هایی را دیده‌ام که در زندگی‌شان ضربه‌‌‌های سختی خورده بودند اما شجاعت این را پیدا کردند تا ورق را به نفع خودشان برگردانند. تجربه به من ثابت کرده که ما قدرت، اختیار و نفوذی بسیار فراتر از آنچه در وهله‌ی اول می‌پنداریم در اختیار داریم. وقتی دست از ناله کردن بردارید و دیگر خودتان را مظلوم سرنوشت و شانس و تبعیض نبینید، آن موقع است که متوجه خواهید شد بسیار قوی‌تر از چیزی هستید که‌‌‌ می‌پنداشتید. تنها کاری که باید بکنید این است که واقعیت را بپذیرید.
ظلم – کمبود احساس یکدلی یا قرار ندادن خود به جای افراد دیگر

creul-toxic

یکی از بدترین سموم رفتاری ظلم است که از کمبود حس یکدلی، دلسوزی یا شفقت برای دیگران ناشی‌‌‌ می‌شود. هر روز در اینترنت و تلویزیون‌‌‌ می‌بینیم که انسان‌ها چقدر‌‌‌ می‌توانند رفتار ظالمانه‌‌ای در قبال سایرین داشته باشند، صرفاً به این دلیل که زورشان به آنها‌‌‌ می‌رسد. این جور افراد از نابود کردن دیگران اِ‌بایی ندارند و با بزدلی هر چه تمام چهره‌ی خود را‌‌‌ می‌پوشانند. ستمگری، خنجر از پشت زدن و تکه تکه کردنِ یک نفر مصداق بارز مسمومیت رفتاری است و هم به شمای ظالم آسیب‌‌‌ می‌رساند و هم به شخصی که هدف ظلمتان قرار گرفته است.

چند سال پیش تجربه‌ی خوبی در این زمینه کسب کردم. یک روز که حال خوبی نداشتم وارد خانه شدم و با لحنی پر از بدجنسی راجع به نحوه‌ی بچه‌داری افتضاح خانم همسایه چیزهایی برای همسرم تعریف کردم. کمتر از ۲۴ ساعت نگذشته بود که خودم هم عین همان مشکل را با بچه‌ی خودم پیدا کردم. انگار که دنیا پیامی برای من‌‌‌ می‌فرستاد: «اگر‌‌‌ می‌خواهی نسبت به بقیه پرتوقع و ظالم باشی، همان موقعیتی را که خیلی منفی‌گرایانه قضاوتش‌‌‌ ‌کردی سر خودت هم پیاده‌‌‌ می‌کنیم تا کمی درس شفقت یاد بگیری»، که من هم گرفتم.

اگر متوجه شدید با رفتارهایتان دارید به کسی از پشت خنجر‌‌‌ می‌زنید یا نابودش‌‌‌ می‌کنید، از این کار دست بکشید. عمیق‌تر در قلبتان جستجو کنید و شفقت خود را پیدا کنید و بدانید که ‌همه‌ی ما یکسان هستیم.
داشتن حساسیت بیش از حد

overreact-toxic2

ناتوانی در مدیریت احساسات‌‌‌ می‌تواند انسان را به یک مار زهرآلود برای اطرافیانش تبدیل کند. ‌همه‌ی ما اینجور افراد را‌‌‌ می‌شناسیم – زنان و مردانی که بر سر یک سکسکه‌ی‌ بی‌ارزش یا مسائلی از این قبیل دنیا را روی سرشان‌‌‌ می‌گذراند. یکی را‌‌‌ می‌بینی که به خاطر طولانی شدن مدت انتظار در بانک داد و قال سر کارمند بانک‌‌‌ راه می‌اندازد یا به خاطر ایراد کوچکی که در فایل پاورپوینت به وجود آمده کارمند بینوا را با آن روی سگ خود آشنا‌‌‌ می‌کند و یا بچه‌ی کوچک خود را به خاطر ریختن شیر کف زمین با صدای بلند مؤاخذه‌‌‌ می‌کند. اگر به این نتیجه رسیدید که دارید بیش از حد به چیزی واکنش نشان‌‌‌ می‌دهید، یا به خاطر هر مسئله‌‌ای داد و هوار راه‌‌‌ می‌اندازید، آنجاست که باید به سراغ یک کمک خارجی بروید تا بتوانید دوباره بر روی احساساتتان کنترل داشته باشید و متوجه بشوید که ریشه‌ی این همه حساسیت‌تان در چیست. این نوع رفتار از آن چیزهایی است که در زیر لایه‌ی ظاهری، لایه‌‌‌های دیگری هم در خود دارد. در چنین وضعیتی داشتنِ دیدگاهی به جز دیدگاه خودتان – و حمایتی جدید – حیاتی است.
نیاز به تأیید مداوم

prove-toxic

نهایتا می‌رسیم به افرادی که بهانه‌شان برای به موفقیت رسیدن این است که همیشه مورد تأیید دیگران باشند و عزت نفسشان به خودشان و دیگران ثابت شود: مردان و زنانی که‌‌‌ می‌خواهند چپ و راست با ارزش بودن خودشان را با «بُردن» از همکاران و همتایان و همسن و سالانشان ثابت کنند. حضور در کنار این آدم‌‌‌های سمّی و نابودگرِ انرژی، بسیار ملالت‌آور و خسته‌کننده است.

این افراد در رفتارهایشان خیلی به دنبال این هستند که کارها و چیزها باید دقیقا به چه شکلی و چطور انجام شوند و به روش خشک و غیرقابل انعطافی خواستار این هستند تا حتما به اهداف از پیش تعیین شده‌ی خود برسند که این امر‌‌‌ می‌تواند افراد نزدیک به آنها را کاملا خسته و کلافه کند. اگر شما هم جزو این افراد هستید با بدانید که زندگی تصویر بزرگتری از آنچه شما‌‌‌ می‌بینید هم دارد. زندگی فراتر از پیروز شدن و شکست خوردن است. زندگی سفر، روند و مسیری است که در طی آن یاد‌‌‌ می‌گیرید و به کار‌‌‌ می‌بندید، به دیگران کمک‌‌‌ می‌کنید و رشد‌‌‌ می‌کنید.

حرص خوردن بر سر مسائلی مانند «من باید تا فلان تاریخ ارتقاء شغلی بگیرم!» یا «خانه‌ی من باید بزرگتر و مجلل‌تر از خانه‌ی همسایه‌ام باشد.» را بس کنید. نیاز رقت‌انگیزِ شما به ثابت کردن خود از طریق کسب موفقیت (که در واقع چیز غم‌انگیزی است) بر همه آشکار است به جز خودتان، و این باعث‌‌‌ می‌شود تا همان خوشی‌ای که به ظاهر در تعقیبش هستید از دست‌تان فراری باشد.

به قلم کتی کاپرینو

  • sahar artbox
  • ۰
  • ۰

اگر شادی بیشتری در زندگی می‌خواهید، باید با مهربانی بیشتری با خودتان رفتار کنید. الیزابت گیلبرت در کتاب پرفروش، «بخور، عبادت کن، عشق بورز» (Eat, Pray, Love) می‌نویسد: او آن روز با عجله وارد ساختمانی در نیویورک شد. همین‌طور که با سرعت به سمت آسانسور می‌رفت چشمش به تصویر درون آینه افتاد. گرچه خودش را بلافاصله نشناخت. اما فکر کرد: «اوه، اونجا رو ببین! میشناسمش. اون دوستمه.»

گیلبرت با لبخند به سمت تصویر در آینه حرکت کرد، آماده بود آن را در آغوش بگیرد که ناگهان متوجه شد به انعکاس خودش نگاه می‌کرده است. بعداً این اتفاق را زمانی که در رُم بود به یاد آورد. با وجود احساس تنهایی و ناراحتی‌ای که داشت خاطره‌ی آن روز در نیویورک کمی آرام‌اش می‌کرد. و همانطور که مشغول نوشتن در دفتر خاطراتش بود جمله‌ی آخر را اینطور تمام کرد:

    «هیچ وقت فراموش نکن روزی، در لحظه‌ا‌ی که انتظارش را نداشتی، خودت را به عنوان یک دوست شناختی.»

برای اینکه بتوانید با خودتان دوست شوید، باید با خودتان مهربان باشید. اگر مطمئن نیستید که چطور می‌شود با خود مهربان بود، مقاله‌ی درستی را انتخاب کرده‌اید. در ادامه می‌خواهیم با هم راه‌هایی را کشف ‌کنیم که به ما کمک می‌کنند با خودمان مهربان‌تر باشیم.
۱. زمانی را برای خودتان کنار بگذارید

هر روز زمانی را به خودتان اختصاص دهید و در آن به کاری مشغول شوید که دوست دارید. می‌توانید طراحی کنید، داستانی کوتاه خلق کنید، یادداشت‌های‌ روزانه‌ بنویسید، یک ساز بزنید، یا هر کار دیگری که فکر می‌کنید دوست دارید. با داشتن چیزی به نام «زمان خودم» در هر روز، می‌توانید با خودتان مهربان‌تر رفتار کنید.
۲. قدردان خود باشید

ما اغلب به سرعت متوجه موفقیت‌های دیگران می‌شویم و از آنها قدردانی می‌کنیم، اما در تصدیق موفقیت‌های خودمان آنقدرها سریع نیستیم. این وضعیت باید جایی تمام شود. موفقیت‌ها و دستاوردهای خودتان را هم ببینید و بابت آنها از خودتان قدردانی کنید. زمانی که مشغول انجام کاری هستید که به آن افتخار می‌کنید، لحظه‌ای مکث کنید و به کارتان نگاهی بیاندازید. سپاسگزار خود باشید و پیروزی خود را مزه‌مزه کنید. از خودتان تعریف کنید. دستی به شانه‌ی خود بزنید و بگویید: «آفرین به من!»
۳. وکیل مدافع درونتان را پرورش دهید

وکیل مدافع درون- مهربان بودن با خود

همه با انتقادگر درونمان آشنا هستیم، همان صدایی که به سرعت ما را قضاوت می‌کند و همیشه برای تحقیر کردن آماده است. خُب، وقتش رسیده که منتقد درونتان با حامی درونتان ملاقاتی داشته باشد.

این وکیل مدافع اصلاً کیست؟ صدای دیگری درون سرِ شماست، صدایی که از شما دفاع می‌کند. زمانی که صدای منتقد درونتان با تمسخر و اهانت به راه افتاد، وکیل مدافع درونی شما ظاهر می‌شود و در حمایت از شما استدلال‌هایی ارائه می‌دهد. درحالیکه صدای انتقادگر بر علیه شماست، صدای این وکیل درونی، حامیِ شماست. با پرورش این وکیل مدافع می‌توانید با خودتان بیش‌تر مهربان باشید. (وکیل مدافع من یک کت آرمانی به تن می‌کند و یک کیف چرمی گوچی دارد! وکیل مدافع درون شما چطور؟)
۴. خودتان را ببخشید

همه‌ی ما اشتباه می‌کنیم. شاید شما در گذشته کاری انجام داده‌اید که چندان مایه افتخارتان نیست. شاید برای حق خودتان ایستادگی نکرده‌اید و اجازه داده‌اید کس دیگری کنترل شما را بدست بگیرد. ممکن است موقعیت عالی‌ای را به خاطر ترس، از دست داده باشید. ممکن است در دنبال کردن مسیر رسیدن به هدفی با اهمیت شکست خورده باشید. اگر از خودتان عصبانی هستید، زمان آن است که با خودتان مهربان‌تر باشید: به ملامت کردن خودتان پایان دهید، تصمیم بگیرید که از حالا به بعد بهتر عمل می‌کنید و خودتان را ببخشید.
۵. خیلی مراقب خودتان باشید

اینکه به بهترین شکل از خودتان مراقبت کنید یکی از بهترین راه‌های مهربان بودن با خود است. به اندازه کافی بخوابید، مراقب سلامتی‌تان باشید، میوه و سبزیجات بخورید و نوعی ورزش را به طور مرتب انجام دهید. علاوه بر این، راهی برای رهایی از استرس پیدا کنید؛ اصلاح کرده باشید و به ظاهرتان برسید.

(می‌توانید برای کنترل استرس به اینجا و اینجا سری بزنید.)
۶. به خودتان احترام بگذارید

احترام به خود یعنی برای آنچه هستید ارزش قائل باشید و به کسی اجازه ندهید ارزشمند بودن شما را زیر سوال ببرد. احترام به خود همچنین به معنای اعتماد داشتن به خودتان، به جای خودتان فکر کردن، داشتن نظر شخصی برای خودتان، تصمیم گرفتن برای خودتان و البته خود را با دیگران مقایسه نکردن است.

نهایتاً احترام به خود وفادار ماندن به قول‌هایی است که به خودتان داده‌اید و دنبال کردن آن‌ چیز‌هایی که تصمیم گرفتید انجامش دهید. با احترام عمیقی که برای خود قایل می‌شوید می‌توانید با خودتان مهربان باشید.
۷. به خودتان جایزه بدهید

من طرفدار خریددرمانی یا مصرف‌گرایی نیستم. با این حال اگر چیزی دیدید که واقعاً آن را می‌خواهید، آن را به خودتان جایزه بدهید. اگر چیز گرانی است، برای خریدش پول جمع کنید. صبر نکنید تا کسی آن را به شما هدیه بدهد، خودتان آن را به خودتان هدیه دهید. (و اگر از فروشنده بخواهید که آن را در یک کاغذ کادوی خوش‌رنگ بپیچد امتیاز مثبتی هم می‌گیرید!)
۸. خودتان را آرام کنید

خودتان را تسکین دهید- مهربان بودن با خود

روز سختی داشتید؟ با دوست یا همکارتان بحث‌تان شده است؟ ارائه‌ی بدی در محل کار داشتید؟ یا از آن روزهایی داشته‌اید که هر چیزی که ممکن بوده اشتباه پیش برود، خراب شده؟ در چنین مواقعی کارهای زیر را امتحان کنید تا آرام شوید، اینگونه می‌توانید با خود مهربان‌تر باشید:

    یک دوش آب گرم بگیرید، می‌توانید از روغن‌های حمام عطردار هم استفاده کنید. یا اینکه در حوضچه‌ی آب گرم استخر فرو بروید.
    کاسه‌ی سر و پاهایتان را ماساژ دهید.
    برای خودتان نوشیدنی کاکائوی داغ درست کنید با شیرینی مورد علاقه‌تان، برای خواندن یک رمان رازآلود لم بدهید.
    درِ اتاقتان را قفل کنید، آهنگی بگذارید و در اتاقتان برقصید.

از همه‌ی اینها که بگذریم شما بهتر از هر کسی می‌دانید که چطور می‌شود آرامتان کرد.
۹. خوبی‌هایتان را به خودتان یادآوری کنید

ممکن است شما با آنچه وزن ایده‌آل به حساب می‌آید فاصله داشته باشید، اما موهای بلند و درخشان خود را فراموش نکنید. ممکن است به عنوان یک ورزشکار، عالی عمل نکنید اما در ریاضیات می‌درخشید. ممکن است زیادی احساساتی باشید اما شوخ‌طبعی خوبی هم دارید.

همیشه خصوصیات خوبی که دارید را به خودتان یادآوری کنید.
۱۰. اگر افتادید خودتان را بالا بکشید

زمانی که شکست می‌خورید، اشتباه می‌کنید، یا کار نادرستی انجام می‌دهید، دو انتخاب پیشِ رو دارید. می‌توانید به خودتان احساس بدی بدهید یا خودتان را بالا بکشید. افرادی که با خودشان مهربان هستند مورد دوم را انتخاب می‌کنند. به خودتان بگویید اوضاع درست خواهد شد، با یادآوری موفقیت‌هایی که در گذشته داشتید به خودتان روحیه بدهید. سپس برنامه‌ای برای روبرو شدن با آنچه اتفاق افتاده‌ است بریزید و مطابق با آن عمل کنید.
۱۱. به خودتان بگویید، «کافی هستم»

من کافی هستم- مهربان

در زندگی همه‌ی ما زمان‌هایی بوده است که فکر کرده‌ایم به اندازه کافی زیبا، باهوش یا قوی نیستیم تا آنچه می‌خواهیم را داشته باشیم. این نوع گفتگوهای درونی را در خودتان متوقف کنید و به جای آن به خودتان بگویید:

    «همین‌طور که هستم، خوبم.»
    «من ارزشمندم.»
    «من شایسته‌ی شاد بودنم.»
    «من برای داشتن هر چه که می‌خواهم شایسته‌ام.»

به علاوه به خودتان یادآوری کنید که لازم نیست اتفاق خاصی رخ بدهد تا احساس ارزشمندی داشته باشید. هر چه همین حالا هستید کافی است.
۱۲. به رویاهایتان احترام بگذارید

افرادی که به خودشان احترام می‌گذارند و با خودشان مهربان هستند؛ به رویاهایشان نیز احترام می‌گذارند. آنها با گفتن اینکه رویاهایشان تنها خیالپردازی‌هایی احمقانه‌اند، آنها را کم‌اهمیت نمی‌کنند. در عوض رویاهایشان را جدی می‌گیرند، یعنی رویاهایشان را به اهدافی تبدیل می‌کنند و برای رسیدن به آنها برنامه‌ریزی می‌کنند.
۱۳. نقطه‌ی بهینه‌، بین تلاش و پذیرش را پیدا کنید

پذیرش آنچه در آن استعداد دارید بخشی از مهربان بودن با خودتان است. همان‌طور که در نکته‌ی قبل گفته شد باید بدانید چه می‌خواهید و آن را دنبال کنید. اما اگر هیچ وقت از جایی که درآن هستید، یا آنچه بدست آورده‌اید رضایت نداشته باشید، یعنی با خودتان مهربان نیستید.

برای اینکه با خودتان مهربان باشید باید نقطه‌ی بهینه‌ای را پیدا کنید که در آنجا هم از آنچه هستید رضایت دارید و هم برای بهتر شدن تلاش می‌کنید.
۱۴. از اینکه بخواهید بدون نقص باشید دست بردارید

افرادی که معیارشان بی‌نقص بودن است در واقع برای شکست خود برنامه‌ ریخته‌اند چرا که کسی نمی‌تواند کاملاً بدون نقص و کامل باشد. آیا شما کاری نامهربانانه‌تر از این سراغ دارید که کسی موفقیت را برای خودش به مسئله‌ای غیرممکن تبدیل کند؟

به جای تعیین معیاری مانند «بی‌نقص بودن» برای خودتان، برای پیشرفت کردن برنامه‌ای داشته باشید. و هر بار یک قدم به سوی بهتر شدن بردارید.

(مطالعه بیشتر برای غلبه بر کمال گرایی)
۱۵. دلسوز خودتان باشید

نیومن و بِرکویتز، در کتاب «چطور بهترین دوست خود باشید» پیشنهاد می‌دهند اگر می‌خواهید با خودتان دوستانه رفتار کنید باید دلسوز خودتان باشید. بهترین راه برای اینکه بدانید چطور می‌توانید دلسوز خودتان باشید این است که تصور کنید کسی که خیلی دوستش دارید ناراحت است. در این صورت:

    چه چیزی به آنها خواهید گفت؟
    چگونه با آنها رفتار خواهید کرد؟
    چگونه به آنها اطمینان خواهید داد؟
    چگونه به آنها می‌فهمانید که دوستشان دارید و مراقبشان هستید؟

حالا، همین کارها را برای خودتان هم انجام دهید.
۱۶. به خودتان باور داشته باشید

رویاهای بزرگ

بخشی از مهربان بودن با خودتان این است که بهترین‌ها را برای خودتان بخواهید. برای اینکه این بهترین‌ها نصیب شما شود، باید به خودتان باور داشته باشید. به توانایی‌ها و قضاوت خودتان باور داشته باشید. درباره‌ی خودتان بزرگ فکر کنید: به خودتان ایمان داشته باشید.
۱۷. خودتان را بپذیرید

خودتان را همین‌طور که هستید بپذیرید. شما نقاط قو‌ت و ضعفی دارید. گاهی پیروز می‌شوید و گاهی شکست می‌خورید. گاهی حق با شماست و گاهی اشتباه می‌کنید. به خودتان اجازه دهید همه‌ی آنچه هستید را زندگی کند.
نهایتاً اینکه

تنها فرد روی زمین که همیشه با او ارتباط خواهید داشت، خودتان هستید. پس بهتر است از این که همراه خوبی برای خودتان هستید، مطمئن شوید. وقتی با خودتان مهربان باشید بهترین زندگی ممکن را تجربه می‌کنید. شما همین حالا می‌توانید با به کارگرفتن ۱۷ موردی که در بالا توضیح داده شد در این مسیر قدم بگذارید.

  • sahar artbox
  • ۰
  • ۰

بدن ما زبان خودش را دارد و کلماتی که استفاده می‌کند، همیشه مهربان نیستند. زبان بدن شما، به بخش جدایی‌ناپذیری از هویت شما تبدیل شده است، تا جایی که حتی به آن فکر هم نمی‌کنید. اگر همینطور است و به زبان بدن‌تان فکر نمی‌کنید، زمان آن رسیده که به آن توجه کنید، زیرا ممکن است با این بی‌توجهی حرفه‌ی خود را به خطر بیندازید. وب‌سایت TalentSmart پس از آزمایشِ بیش از یک میلیون نفر متوجه شده است که رده‌های بالاییِ عملکردهای برتر (یا دقیق‌تر بگوییم، ۹۰ درصد از مشاغلی که باید عملکرد برتری داشته باشند)، با افرادی پر شده است که از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند. این افراد از قدرت نشانه‌های غیرگفتاری در ارتباطات باخبر هستند و بر همین اساس، زبان بدن خود را کنترل می‌کنند. آنچه در ادامه آمده است، ۱۵ مورد از رایج‌ترین اشتباهات زبان بدن رایج در میان افراد معمولی است که افراد دارای هوش هیجانی بالا از آنها دوری می‌کنند.

۱. خمیده بودن

خمیده بودن

خمیده بودن نشانه‌ای از بی‌احترامی است. این حالت نشان می‌دهد می‌دهد که شما خسته شده‌اید و هیچ تمایلی ندارید که آنجا باشید. شما هرگز به رئیس‌تان نمی‌گویید: «من نمی‌فهمم چرا باید به حرفهای تو گوش کنم.» ولی اگر حالتی آویزان و خسته به خود بگیرید، نیازی نیست این حرف را به او بگویید، چون با زبان بدن این را خواهید گفت. مغز طوری ساختار یافته، که میان قدرت ما و مقدار فضایی که اشغال می‌کنیم، ارتباط وجود دارد. صاف ایستادن در حالیکه شانه‌ها عقب هستند، نشان‌دهنده‌ی قدرت است. در این حالت، میزان فضایی که اشغال می‌کنید به حداکثر می‌رسد. ولی آویخته بودن، نتیجه‌ی به هم ریختن شکل بدن شماست و موجب اشغال فضای کمتر و القای قدرت کمتر می‌شود. داشتن حالت و وضعیت خوب، موجب می‌شود تا دیگران به ما احترام بگذارند و موجب تعامل بین دو طرف گفتگو می‌شود.
۲. حرکات اغراق‌آمیز

حرکات اغراق‌آمیز

حرکات اغراق‌آمیز نشان می‌دهند که شما حقیقت را بیش از حد بزرگ می‌کنید. از حرکات ظریف و کنترل‌شده استفاده کنید تا قدرت رهبری و اعتماد به نفس‌تان را نشان دهید. استفاده از ژست‌های گشاده مانند باز کردن بازوها از یکدیگر و نشان دادن کف دست‌ها به دیگران، می‌گوید که شما چیزی برای پنهان کردن ندارید.
۳. نگاه کردن به ساعت

نگاه کردن به ساعت

نگاه کردن به ساعت در زمانی که با کسی صحبت می‌کنید، نشانه‌ی روشنی از بی‌احترامی، بی‌حوصلگی و غرور است. این حالت این پیام را می‌رساند که شما کارهای بسیار مهم‌تری از صحبت کردن با فرد مقابل‌تان دارید و مشتاق هستید که هر چه زودتر او را ترک کنید.
۴. روی گرداندن از دیگران

روی گرداندن از دیگران

روی گرداندن از دیگران یا علاقه نشان ندادن در مکالمه نشان می‌دهد که شما در گفتگو وارد نشده‌اید، بی‌علاقه یا ناراحت هستید و شاید حتی نسبت به فردی که با او صحبت می‌کنید بدگمان هستید. سعی کنید که روی شما به طرف کسی که صحبت می‌کند باشد و در حال گوش دادن به او، سرتان را کمی خم کنید. این حالت به او نشان می‌دهد که شما تمام تمرکز و توجه‌تان را به او داده‌اید.
۵. دست به سینه بودن

دست به سینه بودن

دست به سینه بودن یا پا روی پا انداختن، تا حدی، موانع فیزیکی‌ای هستند که نشان می‌دهند شما پذیرای چیزی که فرد دیگر می‌گوید نیستید. حتی اگر لبخند بزنید یا محو مکالمه‌ای خوشایند باشید، ممکن است که فرد مقابل این حس آزاردهنده را داشته باشد که شما تمایلی به صحبت با او ندارید. حتی اگر با دست به سینه ایستادن، احساس راحتی می‌کنید، اگر می‌خواهید دیگران شما را فردی با فکر باز و علاقه‌مند به شنیدن حرف‌های‌شان بدانند، در برابر تمایل برای انجام آن مقاومت کنید.
۶. ناهماهنگی

ناهماهنگی

ناهماهنگی میان حرف‌ها و حالت چهره موجب می‌شود تا دیگران حس کنند که مشکلی وجود دارد و تصور کنند که شما سعی می‌کنید آنها را فریب دهید، حتی با وجود اینکه دلیل و چگونگی آن را دقیقا نمی‌دانند. برای مثال، لبخندی عصبی در حال رد کردن یک پیشنهاد در طول مذاکره، به شما کمک نمی‌کند تا منظور خود را درست بیان کنید و فقط موجب می‌شود که فرد مقابل در کار کردن با شما احساس ناراحتی کند، زیرا تصور می‌کند که شما مرتکب اشتباهی شده‌اید یا چیزی را پنهان می‌کنید.
۷. سر تکان دادن بیش از حد

سر تکان دادن بیش از حد

سر تکان دادن بیش از حد، اضطرابِ شما در مورد پذیرش چیزی را می‌رساند. ممکن است دیگران سر تکان دادن‌های شدید شما را به عنوان تلاش برای نشان دادنِ موافقت یا فهمیدن چیزی برداشت کنند که شما در واقع با آن موافق نیستید یا آن را نفهمیده‌اید.
۸. بی‌قراری یا مرتب کردن موها

بی‌قراری

بی‌قراری یا مرتب کردن موها این پیام را می‌رساند که شما مضطرب، بیش از حد پرانرژی، خجالتی و یا پریشان هستید. با این کار، شاید دیگران فکر کنند که شما بیش از حد به ظاهرتان اهمیت می‌دهید و به اندازه‌ی کافی به کارتان توجه نمی‌کنید.
۹. اجتناب از تماس چشمی

اجتناب از تماس چشمی

اجتناب از تماس چشمی موجب می‌شود که به نظر برسد شما چیزی را پنهان می‌کنید و این مسئله موجب بدگمانی می‌شود. عدم تماس چشمی می‌تواند نشان‌دهنده‌ی عدم اعتماد به نفس و علاقه نیز باشد و نشان دهد که شما هرگز نمی‌خواهید در محیط کاری با دیگران ارتباط برقرار کنید. نگاه کردن به پایین در حین صحبت کردن موجب می‌شود تا اینگونه به نظر برسد که اعتماد به نفس ندارید یا پریشان هستید و موجب شود حرف‌های شما تاثیر خود را از دست بدهند. به ویژه وقتی در مورد نکات پیچیده یا مهم صحبت می‌کنید، باید مستقیم به طرف مقابل نگاه کنید. از سوی دیگر، تماس چشمیِ مداوم نشان‌دهنده‌ی اعتماد به نفس، برتری، قدرت و هوش است. البته بدون تماس چشمیِ مستقیم و مستمر نیز می‌توان ارتباط برقرار کرد ولی بی‌توجهیِ کامل، تاثیراتی منفی بر روابط حرفه‌ای شما خواهد داشت.
۱۰. تماس چشمی بیش از حد شدید

تماس چشمی بیش از حد شدید

تماس چشمی بیش از حد شدید می‌تواند رفتاری تهاجمی یا تلاش برای تسلط پیدا کردن بر فرد مقابل، تلقی شود. افراد به طور میانگین، تماس چشمی را ۷ تا ۱۰ ثانیه ادامه می‌دهند و تماس چشمی در زمان گوش دادن، طولانی‌تر از زمان صحبت کردن است. نحوه‌ی قطع تماس چشمی نیز پیامی را می‌رساند؛ به پایین نگاه کردن، تسلیم و اطاعت را می‌رساند ولی نگاه کردن به طرفین، نشانه‌ی اعتماد به نفس است.
۱۱. چرخاندن چشم‌ها

چرخاندن چشم‌ها

چرخاندن چشم‌ها روشی اثبات‌شده برای منتقل کردن عدم احترام شما به فرد مقابل است. خوشبختانه با وجود اینکه این رفتار می‌تواند به یک عادت تبدیل شود، انجام آن آگاهانه است و می‌توانید آن را کنترل کنید و سعی در کنترل آن، ارزش تلاش کردن را دارد.
۱۲. اخم کردن

اخم کردن

اخم کردن یا چهره‌ای ناراضی داشتن، این پیام را می‌رساند که از حضورِ افرادی که در اطراف شما هستند، ناراحت هستید، حتی اگر آنها هیچ ربطی به خلق و خوی شما نداشته باشند. عبوس بودن، دیگران را از شما دور می‌کند، زیرا موجب می‌شود حس کنند که مورد قضاوت قرار گرفته‌اند. ولی لبخند زدن نشان می‌دهد که شما فردی گشاده، قابل اعتماد، دارای اعتماد به نفس و با رفتاری دوستانه هستید. مطالعات انجام شده با کمک تصویربرداریِ MRI از مغز، نشان داده‌اند که مغز انسان به افرادی که لبخند می‌زنند پاسخ مثبتی می‌دهد و این مسئله تاثیر مثبت و پایداری در مغز می‌گذارد.
۱۳. دست دادنِ ضعیف

دست دادن ضعیف

دست دادنِ ضعیف نشان می‌دهد که فاقد اقتدار و اعتماد به نفس هستید و از سوی دیگر، دست دادنِ بیش از حد قوی می‌تواند به عنوان رفتاری تهاجمی برای تسلط یافتن بر فرد مقابل تلقی شود که به همان اندازه‌ی دست دادنِ ضعیف، بد است. شدت دست دادن خود را با فرد مقابل و موقعیتی که در آن قرار دارید، تطبیق دهید، ولی همیشه سعی کنید محکم دست بدهید.
۱۴. مشت گره‌کرده

مشت گره‌کرده

مشت گره‌کرده نیز مانند دست به سینه بودن یا پا روی پا انداختن، این پیام را منتقل می‌کند که پذیرای حرف‌های دیگران نیستید. این حالت می‌تواند موجب شود که شما فردی اهل بحث و جدل و با حالت تدافعی به نظر برسید که موجب می‌شود دیگران در ارتباط برقرار کردن با شما، عصبی شوند.
۱۵. بیش از حد نزدیک شدن

بیش از حد نزدیک شدن

نزدیک شدنِ بیش از حد به دیگران (نزدیک‌تر از ۴۵ سانتی‌متر) نشان می‌دهد که هیچ احترامی برای فضای شخصیِ طرف مقابل قائل نیستید یا درک درستی از آن ندارید. این کار موجب می‌شود که دیگران از کنار شما بودن، احساس بسیار ناراحتی داشته باشند.
جمع‌بندی کلی

زبان بدن اهمیت بسیار زیادی در ارتباطات اجتماعی دارد. اجتناب از اشتباهات گفته شده در زبان بدن، به شما کمک می‌کند تا در زندگی حرفه‌ای و شخصی خود، روابط قوی‌تری داشته باشید.

  • sahar artbox